امیرسحر خیز مدینه

دعای عظم البلا

دعا

دعای عظم البلا

....

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

عاشقی با اگر وشاید واما نشود...

04 تیر 1398 توسط گمنام

​💐تعریف زندگی💐
 از خیاطی پرسیدند:

       "زندگی” یعنی چه ؟
خیاط گفت :

       "دوختن” پارگی های

       "روح”

 با نخ “توبه” !!!!
💕بهترین تعبیر زندگی به کامتان💕

 نظر دهید »

سلام با عنایت حضرت زهرا بعدازاین همه غیبت برگشتیم 

15 بهمن 1397 توسط گمنام
 نظر دهید »

مولاجان عیدت مبارک

01 خرداد 1395 توسط گمنام

آقاجان مولای من تولدت برای من تولدبهترین بابای دنیاست

مولاجان من که گنه کارهستم به حق خوبانت ماراببخش

 1 نظر

شیرخدا حیدرکرار...

02 اردیبهشت 1395 توسط گمنام

 3 نظر

میلاد امام عشق مبارک....

02 اردیبهشت 1395 توسط گمنام

میلاد باسعادت

امیرالمومنین علی (علیه السلام)به تمامی شما پدران وهمسران وعاشقان آن حضرت گرامی باد

 نظر دهید »

یاعلی ..

02 اردیبهشت 1395 توسط گمنام

یاعلی عیدت مبارک…..

 نظر دهید »

عشق یعنی رهبرم سید علی

28 فروردین 1395 توسط گمنام

 رهبرم اخم کند… قایقی خواهم ساخت. خواهم انداخت به دریای دل اربابم. قایق از خشم پراست و دل از نفرت تکفیری ها. قصه ی فهمیده باز تکرار کنم؟ نه دگر این بار دعوا به سر سربند نیست. همه ی سر بند ها نام یا فاطمه است. نشود تکرار باز عاشورا. خیمه ها این بار جایش امن است. علم عباس هم دست نیکوی گل سرسبد فاطمه است. رهبم خامنه ایست. رهبرم سید و اولاد علی است. رهبرم اخم کند به خدا مادرتان داغ شما می بیند. حاج همت رفته، کاظمی دیگر نیست، پدر موشک ایران هم رفت. لیک از عالم غیب باز با ما هستند. حاج قاسم هم هست که سلیمانی کرد همه دنیا را فتح. همه ی ما هستیم کور خوانید اگر باز هم فکر کنید که علی تنها است. نامه های بیعت با مسلم همه اش ایرانیست. همه با خون خود امضا کردیم. خاک پای پسر زهراییم. باز دنیا انگار تشنه خون شده است. هوس رویش لاله کرده دورتا دور ضریح عباس خون شیعه زگرفتاری تن خسته شده. وقت آن است که آزاد شود از رگ ها. رهبرم اخم نکن. ای به فدای جدت . به خدا اذن دهی . شیعه با خون خودش می شورد . همه ی لشکر کفر. همه ی لشکر کفر.

متن شعر سید علی خامنه ای

 

عشق یعنی یک خمینی سادگی 

عشق یعنی با علی دلدادگی 

عشق یعنی لافتی الا علی 

عشق یعنی رهبرم سید علی

سرود و شعر و شعارم امام خامنه ایست

گل همیشه بهارم امام خامنه ایست

پس ازخدا و رسول و ائمه اطهار (ع)

تمام دار و ندارم امام خامنه ایست

شعر های سید علی خامنه ای + عکس



مادرم گفت که گر سر بنهی در قدم سید علی 
شیر من باد حلالت پسرم یارت علی 
شیر مادر چه اثر ها که ندارد دیدی 
رهبر ما چه پسر ها که ندارد دیدی 
هر که زنده است و مخالف ب امامش باشد
هر چه خوردست ازین سفره حرامش باشد.

 نظر دهید »

نقش تودر عالم تصویر نبود

28 فروردین 1395 توسط گمنام

 

متن و عکس نوشته در مورد رهبر

 1 نظر

رهبرم بهار ۷۶ سالگی‌ات مبارک!

28 فروردین 1395 توسط گمنام

“دوست داشتنی ترین پستم" رهبرم بهار ۷۶ سالگی‌ات مبارک! فردا تولد رهبر عزیزمون حضرت امام خامنه‌ای هست! تاریخ دقیق تولد ایشون ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ هست.و۲۴تیرماه تاریخ شناسنامه ای تولد ایشان است

عکسهای تبریک تولد حضرت خامنه ای

 نظر دهید »

امشب شب تولد عشقمونه

28 فروردین 1395 توسط گمنام

 امشب شب تولد عشقمون ،رهبر عزیزمونه…برا سلامتیش سه تا صلوات بفرستین…

متن تبریک تولد حضرت خامنه ای

 نظر دهید »

تقدیم به رهبر انقلاب تولدت مبارت اقا

28 فروردین 1395 توسط گمنام

 


»» شعری منتشر نشده از غلامعلی حداد عادل تقدیم به رهبر انقلاب

 

 

*حداد عادل درباره ی شعری که در وصف رهبر فرزانه انقلاب سروده است، می گوید: زمانی که این شعر «خانه ای در کوچه باغ دل» را برای ایشان خواندم، واقعاً از دلم برخاست و می دانستم که ایشان هم خوش ندارند کسی از ایشان تعریف کند و خیلی با احتیاط برای ایشان خواندم.یکبار هم بیشتر نخواندم و هیچوقت هم ایشان پس از آن، سراغ این شعر را نگرفتند و از سال 1371 تا حالا هم که 16 سال از سرودن شعر می گذرد، این شعر هیچ جایی چاپ نشده است. (شهریور1387)

ای دو چشمانت چراغ شام یلدای همه
آفتاب صورتت خورشید فردای همه

ای دل دریایی‌ات کشتی نشینان را امید
وی نگاه روشنت فانوس دریای همه

ای بیان دلنشینت بارش باران نور
وی کلام آتشینت آتش نای همه

خنده‌های گاه‌گاهت خنده خورشید صبح
شعله لرزان آهت شمع شبهای همه

قامتت نخل بلند گلشن آزادگی
سرو سرسبزی سزاوار تماشای همه

گر کسی از من نشانی از تو جوید، گویمش
خانه‌ای در کوچه باغ دل، پذیرای همه

لاله زار عشق یکدم بی گل رویت مباد
ای گل رویت بهار عالم آرای همه

 

 نظر دهید »

باورنکن تنهایی ات را

25 فروردین 1395 توسط گمنام

 

 

باور نکن تنهاییت را

باور نکن تنهاییت را 

من در تو پنهانم تو در من

                              از من به من نزدیک تر تو

                              از تو به تو نزدیک تر من

                                                         باور نکن تنهاییت را

                                                         ما یک دل و یک درد داریم

تا در عبور از کوچه ی عشق

بر دوش هم سر می گذاریم

                                دل تاب تنهایی ندارد

                                باور نکن تنهاییت را

                                                     هر جای این دنیا که باشی 

                                                     من با توام تنهای تنها

من با توام هر جا که هستی

حتی اگر با هم نباشیم

                          حتی اگر یک لحظه یک روز 

                          با هم در این عالم نباشیم

                                                         این خانه را بگذار و بگذر

                                                          با من بیا تا کلبه ی دل 

باور نکن تنهاییت را

من با توام منزل به منزل

 نظر دهید »

زلال باش...

25 فروردین 1395 توسط گمنام

 

 

زلال باشید…

 

پرندگان به برکه های آرام پناه میبرند؛


و انسانها به دلهای پاک،


زیرا دلهای پاک همچون برکه های آرام اند،


و دیگران بدون هیچ وحشتی به آنها اعتماد میکنند،


پس خوشا بحال کسانی که مایه آرامش دیگران

 

هستند…

 نظر دهید »

ماه رجب ماه یگانه شدن با خدا

25 فروردین 1395 توسط گمنام

ماه رجب ماه یگانه شدن با خدا 
ماهِ ولايـي شدن براي ملاقات با حق
آن روايت را در كتاب «المراقبات» داشته باشيد كه مي‌فرمايد: «ماه رجب ماه خدا است، ماه شعبان ماه پيامبرخدا(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) است و ماه رمضان، ماه امّت رسول‌الله«صلواة‌الله‌عليه‌وآله» است». يعني با شروع ماه رجب كه ماه خداست، نيّت سلوك شروع مي‌شود، بنابراين از خدا شروع مي‌شود و پس از انس با پيامبر اكرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) در ماه شعبان و رعايت اعمال مخصوص ماه شعبان، به يك خوديابي در ماه رمضان مي‌رسيم، و بدين‌معناست كه ماه رمضان، ماه امت است. اين روايت را با آن روايت جمع كنيد كه اميرالمؤمنين«عليه‌السلام» مي‌فرمايد: « شَهْرُ رَمَضانِ، شَهْرُالله وَ شَعْبانِ شَهْرُ رَسولُ‌الله وَ رَجَبٌ شَهْري» يعني؛ ماه رمضان ماه خداست و ماه شعبان ماه رسول‌الله«صلواة‌الله‌عليه‌وآله» و ماه رجب ماه من است. پس طبق اين روايت، به يك اعتبار ماه رجب، ماه يگانگي با خداست، از طريق ارتباط با خود خدا، و به يك اعتبار، ارتباط با خدا بدون اتّصال به ولايت ممكن نيست و لذا ماه رجب، ماه امير‌المؤمنين(عليه‌السلام)، يعني صاحب ولايت است، پس ماه رجب ماه اميرالمؤمنين(عليه‌السلام) يعني ماه ولايـت است. « ولايت » يعني زدودن جنبه‌هاي غير الهي از دل و رسيدن به يك به‌خود آمدن ناب. دلي كه ولايي شد اين دل غيرِ حق را نمي‌خواهد، آن وقت اين دل به عشق به نبيّ - كه مظهر نمايش صفات حقّ است- مي‌رسد و برايش طلب نزديكي به پيامبر اكرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) در ماه شعبان پيدا مي‌‌شود و تقاضاي واردشدن در سلوك و سنّت پيامبر اكرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) در جانش شعله مي‌كشد و در دعاي روزهاي ماه شعبان مي‌گويد: « اَللّهُمَّ فَاَعِنّا عَلَي الْاِسْتِنانِ بِسُنَّتِهِ فيهِ…» يعني خدايا! مرا ياري فرما تا به روش و سنّت پيامبرت نزديك شوم و بدان عمل نمايم. و حالا در منظر نگاه به وجود مقدّس پيامبراكرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) در ماه شعبان، در مقابل خود و در افق جانت ماه رمضان را مشاهده مي‌نمايي و در اين حالت ماه رمضان شَهْرُالله، و ماه ملاقات با خدا مي‌شود. اين دو روايت مي‌گويد: خودت را براي خدا در ماه رجب خالص كن، تا بتواني ولايت و نبوت را بفهمي و از خدا شروع كن - در ماه رجب- و به خدا ختم كن - در ماه رمضان- .
پس با ماه رجب و روزه و استغفار در اين ماه يك خلوص اوّليه و خود را براي خدا آماده كردن داريم. آدم روزه كه بگيرد و إن‌شاءالله دعاهاي ماه رجب را هم بخواند و در آن‌ها دقّت و تدبّر كند، توجّه به حق در او زنده مي‌گردد. به قول بزرگان مي‌‌گويند: دعاهاي ماه رجب عجيب است اين قدر عجيب است كه عده‌اي از بزرگان مي‌فرمايند: بعضي از اين دعاها در ماه رمضان هم پيدا نمي‌‌شود و انصافاً هم از جهت توحيد و ولايت يك مراتب خاصي در دعاهاي ماه رجب هست، خدا توفيق‌‌مان بدهد كه هم اين دعاها را از اهلش درس بگيريم و هم به كمك آن ادعيه با خدا مناجات كنيم. بعد كه توجّه به حق از اين طريق در انسان زنده شد، ارتباط بيشتر با خدا در او شعله مي‌كشد، مي‌يابد كه بايد براي ارتباط حقيقي با حق، دست به دامن صاحب ولايت، يعني امير‌المؤمنين(عليه‌السلام)، بزند، اين‌جاست كه مي‌بيند عجب، پس ماه رجب، ماه امير‌المؤمنين(عليه‌السلام)، است و به اذن آن حضرت مي‌تواند حقّ ماه رجب را اداء كند. در مستي ارتباط با حق از طريق نور ولايتِ امير‌المؤمنين(عليه‌السلام)، دل با ماه شعبان روبه‌رو مي‌گردد و مي‌بيند مخزن اصلي، وجود مقدّس صاحب ماه شعبان، يعني محمّد مصطفي(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) است. در عطش ارتباط با خدا، با پيامبر اكرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) روبه‌رو مي‌شود، آرام‌آرام اين عطش شعله‌ور مي‌شود و درست در دل ماه رمضان از پيامبر اكرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) سراغ خدا را مي‌گيرد و هم خدا به پيامبرش ندا مي‌دهد:« إِذا سَئَلَكَ عِبادي، عَنّي فَاِنّي قَريبٌ اُجيبُ دَعْوَة‌َالدّاعِ إِذا دَعانِ…»؛ يعني اي پيامبر! اگر بندگان من از تو سراغ مرا گرفتند، من خودم به آن‌ها نزديكم و جواب آن‌ها را مي‌دهم. بدون آن‌كه پيامبر اكرم(صلّي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم) را خداوند در اين شرايط واسطه قرار دهد.

 

 نظر دهید »

مامان جون روزت مبارک

11 فروردین 1395 توسط گمنام

کارت تبریک روز مادر,کارت روز مادرتصاویر روز مادر,عکس روز مادر

 1 نظر

ای گل یاس گل نرگس تو می آید..

11 فروردین 1395 توسط گمنام

 به پا خیزید یار دلبر آمد

عزیز حضرت پیغمبر آمد
 
زمین فرش قدوم نازنینش
جهان روشن شد ازنور جبینش
 
سماء از نور رویش شد منور
بود آرامش قلب پیمبر
 
خدیجه از وجودش غرق شور است
ازین کوثر پیمبر برسجود است
 
علی خشنود از عطر حضورش
نبی دلشاد از بانگ قدومش
 
علی اعلای علیین عالم
علی یارش بود در هر دو عالم
 
خدا گوید اگر زهرا نمی بود
نبی و اوصیایش هم نمی بود
 
خدا احسنت گوید بر وجودش
که عالم روشن از نور وجودش
 
بود ام ابیهای پیمبر
چه زیبا رو بود این دخت دلبر
 
خدا در آسمان جشنی به پا کرد
ملک روی زمین شادی به پا کرد
 
خدایش فاطمه نامید او را
که دست دوستان گیرد به عقبی
 
 نظر دهید »

گل افرینش

11 فروردین 1395 توسط گمنام

    

فاطمه! ای گلواژه آفرینش!

کجا زبان ما را رسد که وصف تو گوییم و کجا به اندیشه ما آید که ذکرتو آریم، و کجا توان قلم بود که نقش حسن تو نویسد و کدام آینه است که درخشش نور تو را بتاباند.

فاطمه! ای بزرگ بانو!

ای نام تو، جامع کمالاتت که گویای عصمت آتش سوز توست. ای آن که دامنت، رسالت سردار توحید را پرورد. ای آن که مهر رخت، خورشید فروزان مریم و آسیه و خدیجه را فزونتر است؛ چرا که جهان بانوان را تو سروری. ای آن که شهد شهادت سوزانت را ازچشمه صداقت و اخلاص چشیده ای. ای آن که بر گرده گیتی، دوریحانه مصطفی (ص) را مادری، پس نقش آفرین کربلای تویی؛ آری ………


 1 نظر

یا امام حسن عسگری

29 دی 1394 توسط گمنام

 

متن تبریک ولادت امام حسن عسگری, اس ام اس مذهبی     

بسم الله الرحمن الرحيم

سالروز ولادت امام حسن عسكري عليه السلام

سالروز ولادت با سعادت امام يازدهم حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) را به تمامى شيعيان جهان تبريك عرض نموده، اميدواريم خداوند متعال توفيق پيروى آن امام همام را به همه ما عنايت فرموده ودر فرج فرزند بزرگوارش حضرت مهدى (عليه السلام) تعجيل فرمايد

حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) در سال 232 هجرى قمرى در روز هشتم ماه ربيع الثانى در شهر مدينه به دنيا آمد، پدر آن حضرت امام بزرگوار حضرت هادى، ومادرش خانمى به نام حديثه بود. نام ايشان حسن، وكنيه آن بزرگوار ابو محمّد واز القاب ايشان زكى و عسكرى است.
آنچه از صفات بزرگ وفضائل كه لازمه امامت است در آن حضرت جمع بود، يعنى: در علم، وزهد، كامل بودن در عقل وخرد، عصمت، شجاعت، كرم وبزرگوارى از تمام مردم زمان خود برتر بود، وعلاوه بر نصوص كه از پيامبر(صلى الله عليه وآله) وامامان گذشته در باره امامت آن حضرت وارد شده بود، حضرت امام هادى (عليه السلام) يعنى پدر بزرگوارشان نيز تصريح به امامت آن جناب فرمودند، ودر روايتى كه مرحوم شيخ مفيد (رحمه الله) در كتاب گرانقدر ارشاد نقل كرده است، حضرت امام هادى (عليه السلام) چهار ماه قبل از شهادت امام عسكرى (عليه السلام) را وصىّ خود قرارداد، وبه امامت آن حضرت تصريح كرده وگروهى از دوستان و شيعيان را بر اين امر گواه گرفت.
آن حضرت در ميان مردم وبزرگان وحتّى افراد مخالف از احترام خاصى برخوردار بود، به حدّى كه حتى ناخواسته آن حضرت را احترام مى كردند. در اينجا به همين مناسبت وبراى آنكه فضل آن بزرگوار براى خواننده عزيز معلوم شود، داستانى را كه مرحوم شيخ مفيد (رحمه الله)در كتاب ارشاد نقل كرده است مى آوريم.
مرحوم شيخ مفيد (رحمه الله) از ابن قولويه نقل كرده است كه: احمد بن عبيدالله بن خاقان متصدى املاك وخراج شهر قم بود كه از طرف بنى عباس به اين كار گماشته شده بود، پس روزى نام علويان و مذهب آنان، در مجلس او برده شد و او مردى بود كه با اهل بيت دشمنى بسيار داشت. در عين حال گفت:
من مردى از علويان مانند حسن بن على «حضرت امام عسكرى» در وقار وآرامش وعفّت وپاكدامنى وبزرگوارى در نزد خاندان خود نديده ونشناخته ام، به طورى كه همه فاميل او را بر سالمندان وبرزگان خود مقدّم مى داشتند، همچنين همه سران لشگر ووزراء وعموم مردم او را بر سايرين مقدم داشته احترام مى كردند.
روزى پدرم براى ديدار با مردم نشسته بود، ومن بالاى سر او ايستاده بودم، ناگاه در بانان آمده وگفتند: ابو محمّد ابن الرضا بر در خانه است، پدرم به آواز بلند گفت: اجازه اش دهيد تا وارد شود.
من از آنچه از ايشان شنيدم واز جرأت آنان كه نام مردى را در حضور پدرم با كنيه نام بردند متعجب شدم، با آنكه جز خليفه يا وليعهد، يا كسى را كه سلطان دستور داده بود نزد پدرم، با كنيه نام نمى بردند.
پس ديدم مردى گندمگون، خوش اندام، خوش صورت، جوان، باجلالت و هيبتى نيكو وارد شد. چون چشم پدرم به او افتاد، از جا برخاست وچند قدم به سوى او رفت، ومن به ياد ندارم با هيچ يك از بنى هاشم و افسران و برزگان چنين رفتارى كرده باشد، چون به او نزديك شد او را در آغوش كشيده صورت وسينه او را بوسيد، و دست او را گرفته بر مسند خود كه روى آن مى نشست نشانيد، و در كنار او نشسته رو به او كرد وبا او به گفتگو پرداخت.
در ضمن سخنان به آن حضرت مى گفت: قربانت شوم، فدايت شوم، ومن همچنان از آنچه مى ديدم در تعجب بودم، در اين هنگام دربانان آمدند، وخبر از ورود «موفق» برادر خليفه دادند، امّا پدرم همچنان سر گرم گفتگو با امام عسكرى (عليه السلام) بود اعتنايى به آنچه دربانان گفته بودند نكرد، تا زمانى كه غلامان ونوكران برادر خليفه آمدند، پدرم در اين حال آن حضرت را بااحترام وعزت هر چه تمام تر بدرقه كرد، وبه طورى كه موفّق آن حضرت را نبيند او را در آغوش كشيده وبا آن حضرت خداحافظى كرده وآن بزرگوار رفتند. من كه همچنان متعجب بودم به نوكران گفتم: واى بر شما اين چه كسى بود كه شما وپدرم او را اين چنين احترام نموديد؟ گفتند: اين شخص مردى علوى است به نام حسن بن على ومعروف به ابن الرضا، من همچنان در تعجب بودم تا آنكه شب شد، ورسم پدرم آن بود كه شبها بعد از نماز گزارش كارهاى روزانه را تنظيم مى كرد، چون نماز را خواند در برابر او نشستم، گفت: اى احمد كارى دارى؟
گفتم: آرى، اگر اجازه دهى پرسش كنم، گفت: اجازه ات دادم، گفتم: پدر جان اين مردى كه امروز به اينجا آمد وتو به او مى گفتى: پدر ومادرم فداى تو، وآنچنان او را احترام كردى كه بود؟
گفت: پسر جان اين امام وپيشواى رافضيان حسن بن على معروف به ابن الرضا است، سپس كمى سكوت كرده ومن نيز ساكت بودم، آنگاه گفت: پسر جان! اگر خلافت و زمامدارى از خاندان بنى العباس بيرون رود، هيچ كس از بنى هاشم غير او شايسته خلافت نيست، واين به خاطر برترى وفضل وپاكدامنى وپارسايى وزهد وعبادت وخوش خلقى وشايستگى اوست، واگر پدرش را ديده بودى مردى بود خردمند وهوشيار ودانشمند.
احمد مى گويد: من كه اين سخنان را از پدرم شنيدم وآن رفتار را باامام عسكرى (عليه السلام) از او ديدم دچار حيرت وخشم وسرگردانى شدم، بعد از آن تصميم گرفتم كه خود در اين باره تحقيق كنم، به دنبال اين تصميم از افراد مختلف راجع به او پرسيدم، از هيچ يك از بنى هاشم، وسركردگان ونويسندگان وقاضيان وفقهاء وديگر مردم نپرسيدم جز آنكه همه به فضل وكمال او اعتراف كرده او را مردى محترم شمردند، از اين رو مقام وشخصيت او در نظرم بزرگ شد، زيرا ديدم دوست ودشمن او را به نيكى ياد كرده تمجيد وستايش مى كنند.
آن بزرگوار همانند پدران گرامى خويش از چنان اخلاق ورفتار والائى برخوردار بود كه دشمنان نيز تحت تأثير اخلاقش قرار مى گرفتند، به عنوان مثال آن حضرت را به زندانبانى به نام على بن اوتاش سپردند، اين شخص به شدّت باخاندان پيامبر دشمنى مىوزريد، وبا آل ابى طالب با شدت وخشونت رفتار مى كرد، وقتى آن حضرت را به زندان او فرستاند به او گفتند: با او چنين وچار رفتار كن، بيش از يك روز نگذشته بود كه آنچنان در مقابل امام (عليه السلام)تواضع مى كرد كه گونه بر خاك مى گذشت، وسر بزير انداخته به آن بزرگوار نگاه نمى كرد، وهنگامى كه آن حضرت از زندان او بيرون رفت اين شخص از بهترين شيعيان شده بود، واين بواسطه جلالت ومهابت واخلاق امام عسكرى (عليه السلام) بود.
آن حضرت همانند پدران بزرگوارش داراى كرامات ومعجزايى نيز بوده اند كه مورخان نقل كرده اند وما در اينجا فقط به ذكر دو مورد مى پردازيم.
اول: شخصى مى گويد: سر راه امام عسكرى (عليه السلام) نشستم، وقتى آن حضرت رسيد از تنگدستى خويش به آن بزرگوار شكايت كردم وقسم خوردم كه نه درهم ودينارى دارم ونه غذاى صبح وشام، آن حضرت فرمود: آيا به دروغ سوگند مى خورى با اينكه دويست دينار در زير خاك پنهان كرده اى، واينكه مى گويم نه براى آن است كه چيزى به تو ندهم، اى غلام آنچه باخود دارى به او بده، غلامش صد دينار به من داد، سپس روى بمن كرده فرمود: تو آن دينارها كه در زير خاك پنهان كرده اى در وقتى كه سخت بدانها نيازمند هستى از آنهامحروم خواهى ماند، وراست فرمود، زيرا آن پول كه حضرت داد خرج كردم، ودرهاى روزى بر من بسته شد، وبه ناچار به سراغ پولى كه در زير خاك پنهان كرده بودم رفتم اما اثرى از آن نيافتم، بعد فهميدام كه پسرم جاى پولها را دانسته، وآنها را برداشته وگريخته است، وبه هيچ چيز از آن پولها دست نيافتم.
دوم: شخصى به نام احمد بن محمد مى گويد: در زمانى كه مهتدى عباسى دست به كشتار مواليان ترك ووابستگان خود زد، من نامه اى به حضرت عسكرى (عليه السلام) نوشتم كه: سپاس خداى را كه او را از ما به خود سرگرم كرد، زيرا من شنيده بودم كه او شما را تهديد به قتل كرده است وگفته است كه: من ايشان را از روى زمين بر مى دارم، حضرت عسكرى (عليه السلام) به من نوشت: عمر او به اين كارها كفاف نخواهد داد، از امروز پنح روز بشمار وروز ششم پس از خوارى وذلتى كه به او برسر گشته خواهد شد، وچنان شد كه آن حضرت فرموده بود.
ودر اينجا بعض از كلمات حكمت آميز حضرت امام حسن عسكرى (عليه السلام) ذكر ميكنيم.
1 ـ فرمود جدال مكن ميرود خوبى و حسن تو و مزاح مكن كه جرئت مى كنند ودلير مى شوند بر تو.
2 ـ وفرمود از تو اضح است آنكه سلام كنى بر هر كس كه ميگذرى بر او، وآنكه بنشينى در جائى كه پست تر است از مكان شريف مجلس 
3 ـ وفرمود پارساترين مردم كسى است كه توقف كند نزد شبهه، وعابدترين مردم كسى است كه بپا دارد فرائض را، وزاهدترين مردم كسى است كه ترك كند حرام را، واز همه مردم كوشش ومشقّتش بيشتر است كسى كه ترك كند گناهان را.
4 ـ وفرمود مشغول نسازد تورا روزى كه خدا ضامن آن شده از عملى كه بر تو فرض است.
5 ـ وفرمود از ادب دور است ظاهر كردن خوشحالى نزد شخص غمناك.
6 ـ وفرمود: همانا از براى جود وبخشش اندازه ومقدارى است پس هر گاه زياد شده از آنمقدار پس آن اسراف است.
براى خرم واحتياط مقدارى است پس يرگاه زياد شد از آنمقدار پس آن جبن وترس است.
واز براى اقتصاد وميانه روى مقدارى است پس هرگاه زياد شد بر آن پس آن بخل است.
واز براى شجاعت مقدارى است پس هرگاه زياد شد بر آن تهوّر وبى أدبى است.
وكافى است تورا از براى ادب كردن نفست اجتناب كردنت از چيز يكه مكروه وناپسند بيشمارى از غير خودت.

 2 نظر

دعامی فرستمت..

21 دی 1394 توسط گمنام

افسران - خدایا  خدایا

 1 نظر

یاامام رئوف

21 دی 1394 توسط گمنام

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

روزی اگر بناست فدای کسی شوم

سوگند می خورم که فدای تو می شوم

ناراحتم خدای نکرده ولم کنی

من تازه دارم از فقرای تو می شوم

شبهای قبر منتظرم ایها الرئوف

بیهوده نیست اینکه گدای تو می شوم

 1 نظر

دلخوشی..........

16 دی 1394 توسط گمنام

دلخوشی…

هَرجآ سوال شُد

کهـ « دِلَت دَر کُجآ خوش استـــ ؟ »

بی اختیــآر
…
بَر دَهَنَم مَشهَـــد الرِضآستــــ

 1 نظر

تنهات نمی گذارم

30 آذر 1394 توسط گمنام

 نظر دهید »

امامتت مبارک

29 آذر 1394 توسط گمنام

آقا بیا که آمدنت دیرشده است….دلم برای امدنت تنگ شده است…چندین جمعه باامید آمدنت غروب شد واین دلم من بی هوا مانده است….آقا بیا……

 نظر دهید »

زمان گذشت..

29 آذر 1394 توسط گمنام

 زمان گذشت…

                 

زمان گذشت و قلبم گواهی می دهد که به یقین تو می آیی.

تو می آیی و آیینه های زنگار گرفته قرن ها جهالت و سکوت و روزمرگی را دوباره جلا خواهی داد.

 

تو می آیی و قلب های سیاه شده از تنهایی را دوباره با حضور روشنی بخش خود نورانی خواهی کرد……….

 

 نظر دهید »

کیمیای ظهور..

29 آذر 1394 توسط گمنام

 امروز، خورشید مهربان تر از همیشه بیدار می شود. روز از شانه های تو آغاز می شود تا جهان، بزرگی ات را ببیند؛ چون بزرگی ابراهیم خلیل علیه السلام در برابر بتانی که فرو ریختند.

ملکوت را در دست هایت به تماشا می گذارند تا رسولان بی رسالت دنیازده، بهشت را پیچیده در قنوتت به تماشا بنشینند.

جهان، خلاصه ای از لبخند توست که امامتت را تمام آبشارها قیام می کنند و جنگل ها قامت می بندند.

بزرگی؛ چون پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله . بزرگی؛ چون وحی، چون پدرانت ردای پیامبر صلی الله علیه و آله بر دوشت آواز عدالت سر می دهد و شمشیر سرْ شکافته پدر بزرگوارت علی علیه السلام ، در دست هایت مشق عشق می کند.

چشم هایت بوی مهربانی زهرا علیهاالسلام می دهد.

امروز، روز بزرگی توست؛ بزرگی تو بزرگ تر از تمام پیامبران است. بزرگی تو سال ها خواهد بود؛ بزرگی تو از ازل آغاز شده و با ابدیت به پایان می رسد.

خدا از امروز، تو را بزرگ تر از هر کسی می خواهد.

امروز از آن توست؛ مثل تمام فرداهای نیامده، مثل تمام دیروزها، مثل تمام روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها.

تمام فصل های سال، نامت را از بر کرده اند؛ مثل تمام درخت ها و آب ها.

امروز، روز آغاز مهربانی خداوند با دنیاست، روز مهربانی تو با جان های تشنه ما. امروز، روز آشنایی و آشتی لبخند و آینه هاست؛ روز شکوفا شدن گل های محمدی در دامنه نام شکوهمند تو. امروز، عطر گل های محمدی فراگیر می شود و باغ های عصمت، در شکوه امامتت شکوفه خواهند کرد، با نفس های معطرت.

امروز، فروردین ها از لبخند تو شکوفه خواهند داد و اردیبهشت ها با نفس هایت بهشتی می شوند.

ابدیت در تو خلاصه می شود و شادی، با لبخندت به نهایت کمال می رسد. بعد از امروز، جهان آغاز می شود؛ جهان از امروز، دوباره متولد خواهد شد.

پیش از این، نمرودها، رودهای آتش را گرداگرد زمین شعله کشیده بود؛ اما امروز با تو دنیا سربلند بیرون می آید از این همه آتش طغیان.

مانند ابراهیم خلیل، آتش ها را گلستان کرده ای. امروز، نوح، کشتی نجاتش را به دست تو می سپارد تا سینه سخت ترین توفان ها را به سمت ساحل های امن بشکافی.

ای منجی، ای یگانه منجی! از امروز، سکان هدایت بشر به دست توست. از امروز، شادی های ما آغاز خواهد شد؛ مثل غم های طولانی تو.

بر ما ببار، ای رحمت بی کران خداوند!

بر ما ببار که سال هاست کویر سینه هامان، تشنه باریدن زلال توست.

خدا كند كه بیایی….

 نظر دهید »

دخیل...

12 آذر 1394 توسط گمنام

میدانی ارباب؟!
ما را از کودکی به جدایی ها عادت دادند
همان جایی که روی تخته سیاه می نوشتند:
خوب ها؛ بدها
و من بد ترین بدها هستم
آری قبول دارم بد بودنم را …
اما ای خداوندی که از رگ گردن به من نزدیکتری
من جز درگاهت دری نمی شناسم
بد بودم می دانم، بد کردم می دانم…
اما جز تو کسی را ندارم .
معبودم عجیب خسته ام از خودم
هر کس رسید، سوال کرد زائری؟

از این سوال دل خسته ام گرفت …
باشد!
محل نده…
آنقدر گریه میکنم که بگویند عاقبت…
نوکر ز اشک خود سفر کربلا گرفت

جامانده ها!
درد مشترک داریم با رهبرمان
در هیچ چیز شبیه رهبر نشده باشیم
در حسرت کربلا شبیهیم

حرف آخر
دم از عذاب مزن صبح محشر کبری
همین نیامدن کربلای من کافیست

 



 
 نظر دهید »

فقط من اضافه بودم..

06 آذر 1394 توسط گمنام

هرچه کردم تا ببندم ساک خود اما نشد
هی دویدم تا بگیرم عاقبت ویزا نشد

خواستم با دوستان از بصره گردم رهسپار
با رفیقان تا حرم هم جاده و هم پا نشد

در تکاپو بودم آقا تا بگیرم پاسپورت
پاسپورتم را گرفتم لیک بی ویزا نشد

مادرم اسپند و آب و آینه آورده بود
زیر قرآن رد کند وقت سفر , ما را نشد

از همه درخواست کردم تا حلالم میکنند؟
تا که باشم کربلا من نائب آنها نشد

اربعین قول داده بودم با رفیقان عازمیم
هم سفر , موکب به موکب, سینه زن , حالا نشد

باز داغ کربلا بر سینه ام امسال ماند
نامه اذن دخولم اربعین امضا نشد

 

 


 نظر دهید »

اربعین پای پیاده ازنجف تاکربلا..

06 آذر 1394 توسط گمنام

حسیــــن جان

در آن زمیــن که پنـــاه تمام عــــالم بود

فقط برای مـــن روسیـــــاه جــا کـــم بود؟؟ 

پاس و ویزا و بلیط نجـــف و… پیگیری

صاحب صبــر! بگو دست مرا میگیری..

اربعین،کرب وبلا،کوله به دوش رفقا

کار روز و شب ماهم شده خود درگیری

خیری از عمر ندیدم، شد جوانی ام فنا

مرگ بر این زندگی و مرگ بر این لحظه ها

عاقبت در حسرت یک آرزو دق میکنم

اربعین پای پیاده از نجف تا کربلا …

 نظر دهید »

میشود منم روزی سجده برخاکت زنم..

06 آذر 1394 توسط گمنام

 نظر دهید »

حسین جان....

20 آبان 1394 توسط گمنام

اربعین یعنی میشه برم کربلا.

 1 نظر

دلم کربلا میخواد...

20 آبان 1394 توسط گمنام

زیر باران صحن جمهوری…
مادری بود که شفا میخواست…
نوجوانی که خیس بود از اشک..
مثل من از تو کربلا میخواست…
♥•٠·˙ 
میگن برات کربلا رو باید از دست امام رئوف گرفت … ما مشهدیا وقتی نمی تونیم ویزای کربلا رو از حضرت همسایه بگیریم… این یعنی باید خیلی گناهکار باشیم!
:((
ای خدا یعنی میشه قسمت کنی اربعین کربلا باشیم؟                                                                                                                                                       من که نه مشهدهستم که از امام رئوفم برات بگیرم نه کربلا گناهکارم که هستم  یعنی آقا منومیبینه؟میطلبه؟خدایا درسته گناهکارم ولی آقام روخیلی دوست دارم بدون کربلامیمیرم………آقاجان یه نظر..فقط یه نظر………..

 1 نظر

یازینب...

20 آبان 1394 توسط گمنام

.والپیپر مذهبی ، والپیپر اهل بیت ، والپیپرحضرت زینب ، والپیپرحضرت زینب کبری، والپیپر ام المصائب

شده آماج بلا گر حرمت یا زینب

 

کم نگردد زجلال وحشمت یا زینب

 

گر ندارند سلفی ها و هوادارانش

 

ترسی از آه دل پر ز غمت یا زینب

 

می زند سیلی ابوالفضل علی بر آنکه

 

چپ نگاهی بکند بر حرمت یا زینب

 

شاهیان زد کتکت ،آنهمه آیا بس نیست؟

 

می دهم بر سر سقا قسمت یا زینب

 

کن دعا خشک شود ریشه ی وهابیت

 

عالمی گشته به قربان دمت یا زینب

 

همه عمّار (علی)،هموطن سلمانیم

 

زنده اند جان بکفان عَجَمَت یا زینب

 

گر اشاره کند آن رهبر فرزانه ی ما

 

پیش مرگ تو شوم درحرمت یا زینب

والپیپر مذهبی ، والپیپر اهل بیت ، والپیپرحضرت زینب ، والپیپرحضرت زینب کبری، والپیپر ام المصائب  

 1 نظر

عاشق حضرت به عشقش رسید....

19 آبان 1394 توسط گمنام


خواندی از زینب ولی قلبت نشد ارام تر
چشم تو هر روز و شب از روضه های شام تر
رفتی و اینبار زینب بی کس و تنها نشد
روضه ها را یک به یک دیدی گمانم در سفر
بغض سنگین درون سینه ات آخر شکست
تا کشیدی سوی معشوق خودت آرام پر
تو نشان دادی شهادت نیست دور از انتظار
…
یک قدم مانده
قدم بردار که
باز است در
خواهشی دارم به رسم دوستی
ای دوستم
خسته ام
برگرد
من را هم به همراهت ببر
دست ما کوتاه و خرمای تو حالا بر نخیل
ای محمد خانی
ای تنها رفیقم
الدخیل
… شعر از علی غفوری فر….
عکس یادگاری شهید مدافع حرم با فرزند ۱۸ ماهه‌اشا                                                                                                          این هم اخرین عکس هایی که شهید محمد حسین با فرزند 18 ماهه اش به یادگار گذاشت.خوش بحال همچین فرزندی که چنین پدری دارد..یادگار این طفل18 ماهه جز کلماتی چون بابا/حرم/شهادت/ چه یادگار باارزشی…عکس یادگاری شهید مدافع حرم با فرزند ۱۸ ماهه‌اشبرای شادی روح ملکوتی این عاشق حضرت عشق صلواتی هدیه کنیم(اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم)

 نظر دهید »

عاشق حضرت به عشقش رسید....

19 آبان 1394 توسط گمنام

 مراسم باشکوه تشییع پیکر مطهر شهید محمدحسین محمدخانی، از شهدای مدافع حرم که در عملیات مستشاری در حلب سوریه به شهادت رسید در شهرک شهید محلاتی برگزار شد. پیکر این شهید بزرگوار در جوار مزار عموی شهیدش «ولی‌الله محمدخانی» قرار یافت. ولی‌الله محمدخانی، عموی محمد حسین، دوم اسفندماه سال 64 در عملیات کربلای هشت و در منطقه عملیاتی فاو به شهادت رسیده است. «محمد حسین محمد خانی» از نخبگان یزدی و مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد یزد بود که در دفاع از حرم  حضرت زینب(س) و در مقابله با نیروهای تروریستی و تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل شد. وی مسئول هیأت علمدار حسین(ع) یزد و از فعالان ستاد تدفین شهدای گمنام در دانشگاه آزاد بود که در سوریه به آرزوی قلبی خودرسید :

 نظر دهید »

بسم رب الحسین

07 آبان 1394 توسط گمنام

بسم رب الحسین(ع)

 

حسین جان…!!!

 

همه دارند به پابوسی تو می آیند!

 

طبق معمول من بی سرو پا جا ماندم….!!!!!

 
 نظر دهید »

رنگ مشکی...........

04 آبان 1394 توسط گمنام

دقت کردین رفتن به ترکیه، کانادا، پاریس و...هزینه ای نداره ولی رفتن به مکه و کربلا خیلی پر خرجه و بجاش بهتره صرف فقرا بشه! دقت کردین سر یه وعده شام ده نوع غذای رنگارنگ ...

 2 نظر

پابوسی باشکنجه

26 مهر 1394 توسط گمنام

 گوشواره‏ هایت کو رقیه جان؟ / چرا صورتت نیلی است؟ / گیسوانت چرا بوی آتش می دهند؟ / چرا پیراهنت پاره است؟ / چرا دست‏های کوچکت زخمی است؟ / چرا بازوانت کبودند؟ / چرا آهسته آهسته قدم برمی‏داری؟ / مگر پاهایت زخمی‏اند؟ / مگر انگشتان کوچکت شکسته ‏اند؟ / چرا چشم‏هایت را می‏بندی؟ /

 سرت را بر زانوان عمه بگذار، رقیه! / چشم‏هایت را مبند! / بگذار تا باران خون‏رنگ چشمانت / آبروی این شب سیاه را ببرد / بگذار تا ردّ تازیانه بر بازوانت / پرده از چهره ستم بردارد / بگذار تا صدای روشنت / گوش شام را کر کند / بگذار تا پاهای برهنه‏ ات / کمر شام را بشکند / بیابان را شعله شعله بسوزاند / بگذار برق چشمان خون‏بارت / زمین را یک جا چنگ بزند /

 بیدار شو! / ببین چه بر سر کاروان آمده است! / ببین چه بر سر خیمه‏ گاه آمده است! / رقص شمشیرها و تازیانه‏ ها را تماشا کن! / ببین چقدر کوچه ‏ها سنگدل شده‏اند، / چقدر آسمان گرفته است، / چقدر مرگ می بارد! /

 زخم تازیانه ‏هایت را بپوشان رقیه! / دیگر سراغ گاهواره را از من مگیر / دیگر دل سوخته‏ ام را آتش نزن / لب‏های خونی‏ات را بپوشان! /  

 اینجا شام است / شام بی‏ حرمتی‏ها / شام نیرنگ ها و دسیسه ‏ها / شام کسالت‏ آور رنج / شام بدبختی و پریشانی / شام زنجیرها و شلاق‏ها / شام تهمت و مصیبت / شهر بام‏های سنگ‏ انداز / شهر کوچه‏ های دشنام / ما به پای‏بوسی شکنجه آمده ‏ایم / به پای‏بوسی تازیانه آمده‏ ایم / مگذار تا صدایت را خفاش‏ها بشنوند / مگذار زخم‏هایت را شماره کنند /

 چشم‏هایت را مبند رقیه! / مرا مسوزان! / از خرابه‏های شام سراغت را بگیرم یا از تلّ زینبیه؟ / در کاروان اسیران جستجویت کنم یا در گودی قتلگاه؟ / که چشم‏های تو، هم خرابه‏ های شام را زیابت کردند و هم تلّ زینبیه را به تماشای خون نشستند و هم در کاروان اسیران، زیر باران شکنجه و سنگ، خون گریستند /

 کربلا از نگاه کودکانه تو زیباتر است/ که چشم‏های تو هم گودی قتلگاه را / هم به آتش کشیدن خیمه ‏گاه را / هم تازیانه بر بدن پاره پاره شهیدان را / و هم زخم زنجیر و تهمت را به تماشا نشستند /

 چشم ‏هایت را مبند رقیه! / ما را به میهمانی شلاق و شمشیر آورده‏اند / برایمان جشن خون و گریه به راه انداخته ‏اند / مجلس دشنام و تهمت ترتیب داده‏ اند / ما را بر سر سفره خون نشانده‏ اند / با سنگ به استقبال مان آمده‏ اند / با تازیانه تحویل مان گرفته‏ اند /

 مصیبت تو را در گوش کدام سنگ بخوانم که / ذره ذره بشکند / ای صنوبر سه ساله! / که خداحافظی تو / سر آسمان شام را بر جاده‏ ها کوبید / و استخوان پیشانیِ زمین را / رشته رشته کرد / که خداحافظی تو / پیراهن مرگ بر تن دریا کرد / 

 اندوه تو، گریبان‏ گیر عالم شده است / ای طعمه تازیانه‏های بی‏رحم / ای هوای گُر گرفته اندوه / ای بنفش دقایق دمشق


 نظر دهید »

ارزو کربلا

26 مهر 1394 توسط گمنام
┘◄ کــربـلـا آرزوی دل دیـوونــه ی من ِ …

 

http://www.ashoora.ir/images/phocagallery/karbala/bargahe-emam-hosein/thumbs/phoca_thumb_l_0D1D3915ABC4-111.jpg

کربلا نرفتن سخت است…

کربلا رفتن سختتر!

تا نرفته ای شوق رفتن داری…

تا رفتی شوق مردن!

کربلا رفته ها می دانند

بعد از کربلا روضه ی حسین

حکم زهر دارد برای دل اوراق شده ی زائر!

آخر اینجا

دیگر عباس نیست

تا آرام شوی در حریم امنش…

التماس دعا

 


 1 نظر

قول منتظران

23 مهر 1394 توسط گمنام

از قول همه منتظران می گویم:

ای پیرترین جـــــــــوان تاریخ بیا


اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

 نظر دهید »

غروب جمعه....

23 مهر 1394 توسط گمنام
غروب جمعه

ندیدمت که بگویم چقدر زیبایی

نیامدی که ببینم شبیه دریایی ،

  ببین دوباره غروب است و جاده آماده

بنا به گفته مردم غروب می آیی !

 شکوه آمدنت را ببخش به چشمانم

بنا به گفته مردم غروب می آیی !


 1 نظر

عدسی برا گریه....

23 مهر 1394 توسط گمنام

----

 نظر دهید »

دلم خیلی کربلا میخواد..

20 مهر 1394 توسط گمنام

ای کربلا….کربلا….کربلا…..

 

نمیدونم چی باید بگم کربلا….

نمیخوایییی بزاری بیام؟

من؟منی که اینقدر از فراغت دارم غصه میخورم…

منی که سرتا پام گناه ولی امید به اقاش داره…

همه بهش میگن تو که گناهکاری…تو کجا و کربلا کجا….

همه بهش میگن کربلا جای ادم حسابیاست نه تو….

هر روز که دارم نماز میخونم چشام میوفته به کربلا…….

وقتی اذان ظهر میشه میبینیمش اشک امون نمیده….

وقتی میخوام اب بخورم از گلو پایین نمیره…..

انگار به من میگه خجالت بکش…



کربلا………

میدونی از همه جا رونده شدم….دیگه اعتباری ندارم….

دلم میخواد واسه یه بارم که شده بیام کربلا…..

میخوام بیام و و مریض حسین بشم….گدای حرمش بشم….واس دل سیاهم روضه زینب بخونم….

کربلا وقتی اسمت میاد چنان سوزی جیگرم میگیره که من و  به حد فریاد میبره….

همه به فریادم اعتراض میکنن….

مگه میشه ادم کربلا نره و اروم بشینه……..

کربلا…خوشبحالت که تو تا حرم تو دلت داری….

اما دل من….اه……..



کربلا من و تو خیلی فرق داریم…

دل تو خیلی اروم….خیلی پاکه….خیلی شاد….

اما دل من ….

امان از این همه گناه………کربلااااااااا میشه به دلت بگی دل مارو هوایی کنه؟

میشه ؟

مگه میشه عاشق معشوقشو نبینه؟شایدم من عاشق نیستم….

همه رفتن کربلا…………

امام حسین….اقا….مهربونم….نمیخوایی منو ببینی؟نمیخوایی بزاری تو حرمت پا بزارم؟

بیا همه رو درهم بخر….

اقا….اقا بگو وقتی ادم میاد حرم چجوری میشه؟

چجوریه که هر کی میاد حرم مرض میشه؟نمیشه منم مریض شما بشم؟نمیشه شما پرستار من باشی؟

اقا نمیشه دست رو  سرم بکشی؟

اقای مهربان….میشه یه روز بگی گدایی من بیا خونم که امروز میخوام درمانت کنم؟

میشه؟

میشه من هی منت بکشم و شما ناز کنی؟اقا….

حسین من……..

امشب دل این گدا بدجور گرفته….

اونقدری که میخواد تا صبح ناله کنه و گریه کنه….شاید اربابش دید و دلش سوخت……..

انتظار سخته بخدا اقا……….

بزارید به منم بگن کربلایی….بزارید به نامتون پز بدم بگم من کربلایی حسین شدم….

همش دارم تصور میکنم پیاده دارم میام حرم و هر ثانیه دارم بیشتر نزدیک به قرار میرسم…..

اون لحظه من چه حسی دارم؟

خنده یا گریه؟شایدم غش کنم….

اقا میشه از شوق حرم بی هوش بشم؟

میشه بوی یاس بیاد؟شایدم بوی سیب….

اه………

وقتی رسیدم حرم ….برام سنگیه خودم و ببینم در مقابل حرم شما…..فکررکنم از عظمتت تمام بدنم تکه تکه بشن ….


اقا میشه ادم تو اون زمانیکه کربلاست نیازی به خواب نداشته باشه؟

هی بگه زیر لب حسین…حسین…حسین….

بشینه یه گوشه صحن و زار بزنه؟

میشه اونجا زیارت عاشورا خوند؟

نه….من توان ندارم بخونم….

حتی نمیتونم دعای فرج بخونم….

با چه رویی؟…

اه حسین………….عاقبت بخیری یعنی دیدن حرم تو…………

عشق یعنی زیارت تو….

اقا به بدون شما نفس کشیدن حرام….

 حسین من…..ارباب من…..شوق دیدار شما امید روزانمه….

تروخدا این امید و ازم نگیر….

دریاب….




اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود….

 1 نظر

گفتگوخدا با بنده...

19 مهر 1394 توسط گمنام

بنده از خدا پرسید :

چه چیز بشر شما را سخت متعجب می سازد ؟

خدا پاسخ داد : كودكی شان

  این كه از كودكی شان زود خسته می شوند و عجله دارند تا بزرگ شوند، بعد دوباره پس از مدتی آرزو می كنند كه ای كاش كودك بودند .

این كه سلامت خود را از دست می دهند تا پول به دست آورند و بعد از مدتی دوباره پول هایشان را می دهند تا  سلامت خود را به دست آورند .

این كه با اضطراب به آینده می نگرند و حال را فراموش می كنند. بنا براین نه در حال زندگی میکنند و نه در آینده.

این كه به گونه ای زندگی می كنند كه گویی هرگز نخواهند مرد و به گونه ای می میرند كه گویی هرگز زنده نبوده اند .

پس از خداوند پرسید : در مقام پروردگار می خواهی بنده هایت كدام درس های زندگی را بیاموزند ؟

خدا وندگفت :

 بیاموزند كه نمی توانند كسی را وادار كنند كه عاشقشان باشد، تنها كاری كه می توانند بكنند این است كه  خودشان او را دوست بدارند .

بیاموزند كه فقط چند ثانیه طول می كشد تا زخم هایی عمیق در قلب كسانی كه دوستشان داریم ایجاد كنیم، اما سال ها طول می كشد تا این زخم ها را التیام بخشیم .

بیاموزند ثروتمند كسی نیست كه بیشترین ها را دارد بلكه كسی است كه به كمترین ها نیازمند است .

بیاموزند كه دو نفر می توانند با هم به یك نقطه نگاه كنند اما به همان یك نقطه دو دید مختلف داشته باشند .

بیاموزند كافی نیست كه فقط دیگران را ببخشند بلكه باید بتوانند خود را نیز ببخشند .

پس بنده بار دیگر از خداوند پرسید :

آیا چیز دیگری هست كه دوست دارید بنده هایتان بدانند ؟

و خداوند فرمود :

    فقط این كه بدانند كه من هستم … همیشه و همه جا 

 نظر دهید »

عرفه

31 شهریور 1394 توسط گمنام

 نظر دهید »

خاطرات فرمانده

13 مرداد 1394 توسط گمنام

 1 نظر

کاش روزی بنویسند

13 مرداد 1394 توسط گمنام

 

کاش روزی بنویسند به دیوار بقیع
یک فراخوان کمک؛ طرح احداث ضریح
کاش روزی بنویسند به دیوار بقیع
جایزه؛ فرشچیان قطعه زیبای عقیق
کاش روزی بنویسند به دیوار بقیع
کارگران مشغولند ؛ طرح احداث ضریح
کاش روزی بنویسند به دیوار بقیع
چند روز مانده به اتمام ضریح
کاش روزی بنویسند به دیوار بقیع
مهدی فاطمه(عج) آید به تماشای ضریح
کاش روزی بنویسند به دیوار بقیع
نماز؛ صحن عتیق …….
کاش روزی بنویسند به دیوار بقیع
فلش راهنما؛ مرقد زهرای شفیع

ناللهمما عجل الولیک الفرجبش کمتر



 2 نظر

حجاب ماشین

13 مرداد 1394 توسط گمنام

 نظر دهید »

گمان کنم زمانش رسیده

11 مرداد 1394 توسط گمنام

گمان کنم که زمانش رسیده برگردی

به ساحت شب قدر ای سپیده بر گردی

هزار بیت فرج نذر می کنم شاید

به دفتر غزلم ؛ ای قصیده برگردی

زمان ان نرسیده کرامتی بکنی؟

قدم به خانه گذاری؛ به دیده برگردی؟

مزار حضرت مهتاب را نشان بدهی

به شهر سبز ترین افریده برگردی؟

گمان کنم که زمانش… گمان کنم حال

که پلک شاعری من پریده برگردی

نگاه کن به خدا ؛ بی تو زندگی تنهاست

قبول کن که زمانش رسیده برگردی..


 نظر دهید »

چقدرکم هستم

08 مرداد 1394 توسط گمنام

سلام مهربانم

قلب پاره پاره ام بهانه می گیرد

جوابش با خودت

…

من دیگر نمی توانم پاسخگوی بیچارگی اش باشم

حواله ام نکن به این در و آن در

جز تو دری نیست

جز تو گشایشی نیست

ای به فدای دل تنهای تو

“چقدر کم هستم”

چقدر برای “فدای تو شدن” کم هستم

مرا ببخش

که حتی لایق به فدای تو شدن هم نیستم…

اللهم عجل لولیک الفرج

 نظر دهید »

من دختر چادری ام

08 مرداد 1394 توسط گمنام

 

من یک دختر چادری ام .شاد و سرزنده و پرکار…قرآن و نهج البلاغه اگر می خوانم٬رمان و حافظ هم می خوانم.عاشق پهلوانی های حضرت حیدر اگر هستم٬یک عالمه شهر حماسی از شاهنامه هم حفظم.پای سجاده ام گریه اگر میکنم.خنده هایم بین دوستانم هم تماشایی است!من یک عالمه دوست و رفیق دارم .تابستان ها اگر اردوی جهادی میرویم اردو های تفریحی ام نیز هر هفته پابرجاست…مااگر سخنرانی میرویم٬پارک رفتنمان هم سر جایش است…مسجد اگر پاتوق ماست٬باغ و بوستان پاتوق بعدی ماست…برای نماز صبح اگر قرار مسجد میگذاریم٬هنوز خورشید نزده از مسجد تا خانه پیاده قدم میزنیم.دعای عهدمان را اگر میخوانیم ٬همانجا سفره باز میکنیم وبا خنده و شادی صبحانه ما مبشود غذا با طعم دعا.ما اگر چادر سر میکنیم نقاش هم هستیم ٬خطمان هم خوب است.حرف های دخترانه مان سر جایش ٬شوخی های دوستانه مان را هم میکنیم٬کوه هم میرویم عکس های یادگاری ٬فیلم های پر از خنده و شادی.من قشنگ تر از دنیای خودمان سراغ ندارم.یازهرا…

 



 
 نظر دهید »

یاضامن آهو

08 مرداد 1394 توسط گمنام

در آن صحن قدیمی حــــرم
رو به روی پنجره فـــولاد
یکی جـــامعه میخواند
یکی رفت یکی ماند
که یک دفعه زنی داد زد آنجا…
و سر سر شد و پا پا
زنی چــادر مشکی به سرش بود
و دستی به روی پنجره دستی کمرش بود
کنار قد و بالای جوانی ک گمانم پسرش بود
فقط خیره ب اطراف ب آن دوروبرش بود
لبی حرف نمیزد!!

ولی از سر و وضش به یقین بود مشخص

که از شهر دگر آمده مشهد

و با ناخن گریه همه ی پلک نگاهش شده رد رد

نگاهش متغیر شده و رفت ب سمت سر گنبد

و ناگاه صـــدا زد….

خــــدایا پسرم

وااای خــــدایا پسرم

ناقص و بیمار و فلج بود

تمام بدنش ناقص و کج بود

گمانم که شفا یافت

و این کار همین حضرت ثــــامن

همین روح حجج بود

چه آقـــای کریمی



خدایا چه طبیبی



نفرمود برو اهل صلیبی



نفرمود که در مسلک ما فرد غریبی



و فرزند مسیحی



مرا نیز شفا داد…



چه آقـــای نجیبی



…..



عجب حال و هوایی



عجب صحن و سرایی



که هرکس به طریقی شده مشغول گدایی



یکی مثل کبوتر پی دانه



یکی مثل گیاهی و در این مزرعه دنبال جوانه



یکی داد زد آقا که برای خودتــــان آمدم اینجا



“که مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانه”



و من نیز خلاصه به صدا آمدم و داد زدم



یاضـــــامن آهو…….

 



 نظر دهید »

برای حاج قاسم...

06 مرداد 1394 توسط گمنام

 

ین روزها تلاش عاجزانه ی همه ی دار و ندار رسانه ای غرب در برابر عظمت سردار عاشواریی مان، حاج قاسم سلیمانی، چقدر تماشایی است!

دست و پا زدن همه ی کفر در برابر سردار ۵۵ ساله ی ما، چقدر به سینه ام احساس غرور هدیه می کند؛ غرور مقدس! چقدر این روزها حاج قاسم را بیشتر دوست دارم! 
نام سردار حاج قاسم سلیمانی عجین است با عظمت و بزرگی. حاج قاسم سلیمانی یعنی تکرار مالک اشتر. شجاعت، غیرت، مردانگی، خلوص، همه واژه گانی هستد که برای کسب آبرو دست به دامان قامت رعنایش شده اند. 
حاج قاسم سلیمانی یعنی خلاصه ی هشت سال دفاع مقدس؛ یعنی فرمانده، یعنی فرمانده هان شهید، یعنی متوسلیان، همت، باکری، خرازی، زین الدین، چمران، کاوه، کاظمی… حاج قاسم سلیمانی یعنی سید حسن نصرالله ایران. حاج قاسم سلیمانی یعنی عماد مغنیه ی مکرر. 
حاج قاسم سلیمانی از آن کلماتی است که تکرارش مخل در فصاحت کلام نیست که هیچ، تکرار یادش بسان تکرار الله اکبر تسبیحات حضرت زهراست بعد از فریضه ی جهاد که ثواب هزار نماز مستحبی دارد. یاد حاج قاسم سلیمانی عبادت مقبول من است، عبادت مقبول دلنشین من! ذکر حاج قاسم سلیمانی در نیمه ی امشب مرا در حالی پرواز می دهد تا بلندای قله ی غرور که ژنرال های آمریکایی مثل سگ از ترس مالک اشتر انقلاب به خود می لرزند و خواب راحت ندارند و در پس شبکه های رسانه ای خود برای شیر بیشه ی خاورمیانه پارس می کنند. 
شنیدم یکی شان گفته: اگر قاسم سلیمانی را ببینم خیلی راحت از او می پرسم از جان ما چی می خواهی؟! باید به این دجاله ی حقیر گفت تو اگر سردار دلیر ما را ببینی و بخت یارت شود و از ترس قالب تهی نکنی! برق نگاه سردار اجازه نخواهد داد دهان کثیفت را باز کنی! تا چه رسد سوال کنی! تا چه رسد خیلی راحت سوال کنی! 
سردار عزیز من!  باشد که تو باشی و ما هم تا در لشکر امام منتقم کرب و بلا در رکاب تو، اربابان کاخ سفید را به خاک سیاه بنشانیم، إن شالله. 
 


 1 نظر

به نام خدای حرم....

06 مرداد 1394 توسط گمنام

شبی ساکت ودلگیر….

خودم بودم وقلبی که زغم بسته به زنجیر

ونزدیک اذان بود

که پیچید در آفاق همه نغمه ی تکبیر

نوشتند که هنگام اذان است….

به دامان خدا باش که آن لحظه بود لحظه ی شیرین عبادت

وباز است به درگاه الهی در رحمت

شدم گرم عبادت

دوچشمم پراشک ولبانم همه سوگند

که یارب!تو رهایم کن از این بند

وگفتم به خدا بین دعایم:

((که دلتنگ اذان حرم کر ببلایم……..))

التماس دعا

 

 نظر دهید »

یابن حیدر

05 مرداد 1394 توسط گمنام

هَر سَحر بَعدِ نَمازَم یٰاحُسِیْن سَر میدَهَم

مرغ ِ دِل رٰا به هوٰایِ حَرَمَت پر میدَهم

من بِه عِشقِ دیدَنِ آن گُنبَدِ زیبایِ دوست

یِک سَلام اَز رٰاهِ دور بَر اِبنُ الْحِیدَر میدَهَم

 نظر دهید »

شهدا یه آمین

05 مرداد 1394 توسط گمنام

کسی می گفت :نگران رفتن مباش! رفتنی در کار نیست

کربلا را برای بازگشت آفریده اند…

اما خداجان شرمنده ! با تو کاری دارم…

تو میدانی چقدر دلم کربلا می خواد

به رسم شهیدان کربلایی ام کن…

کاش این دعایم را شهیدان آمین بگن…

 نظر دهید »

کربلا*******

05 مرداد 1394 توسط گمنام

 

کربلا که نرفته باشی 
فکر می کنی بروی

دم ورود خواهی مرد از اشک و زاری
نمیدانی!
کربلا که می روی 
آرام می شوی
هیچ نمی فهمی 
هنگامی که برگشتی

مات می مانی 
از آن همه سبک بالی 
و تازه آتیش میگیری 
شاید تنها و تنها این حس و حال من بود … نمیدانم

***********************************

 

یکی میگفت : تو حال زمین خوردهها را خوب میفهمی 
و زود دست گیری میکنی 
زمین خورده ام 
نمی آیی ؟
یا اباالفضل که میگویم
یعنی دستم را بگیر
قبل از اینکه از پا بیفتم
از پای دل

 

 نظر دهید »

یاحسین

05 مرداد 1394 توسط گمنام

 

 

 

حسین جان

از برای حرمت این دل من آشوب است

نکند سنگ به پیشانی گنبد بزنند

 

 نظر دهید »

کربلا...................

05 مرداد 1394 توسط گمنام

اربعــین پَر …
کربــلا پَر…

یه سلام میدم با حسرت سمت کربلا…

السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
وعلی اصحاب الحسین

حسین جان…
ﺩلــــم ﻫـــﻮﺍﯼِ کوی تــو را دارد
ﺧــﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﺭﺍﺳـــﺖ ﺑﺎﺷﺪ
که می گویند"ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺭﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ ”

 

 دردنوشت :
حال این روزهایم باز خراب است ؛
هـــوای کربلا را کرده دلــــم…

اگر مسیر پروازت 
از کرب و بلا گذشت . . .
این پیغام را برسان :
ارباب
” هـرچه كردبامن فراق كربــلا كــرد

 

همه دارند به سوی حرمت می آیند
طبق معمول منِ بی سر و پا جا ماندم

 

 

 نظر دهید »

التماس دعا..

05 مرداد 1394 توسط گمنام

 

برای چشمانم نماز باران بخوان …

از دست روزگار بغض کرده …

اما نمی بارد …!

x619_587760_1yibtctl.jpg

 

التماس دعای باران

 

 نظر دهید »

آه.....

05 مرداد 1394 توسط گمنام

 

ای که ناز تو خریدن دارد
 
حرم پاک تو دیدن دارد
 
صف اصحاب محبت صف ماست
 
جان اگر میطلبی در کف ماست
 
 
 1 نظر

ازدواج علامه بروجردی

02 مرداد 1394 توسط گمنام


*گوش دادن به حرف پدر در ازدواج و راز رسیدن به مرجعیت


مرحوم آیت‌الله بروجردی(ره) درباره ماجرای ازدواج خود این گونه می‌گوید: در اصفهان تحصیل می‌کردم، اساتید آن روز اصفهان کم ‌نظیر بودند،‌ مانند آیت‌الله کلباسی،‌ مرحوم آقا سیدباقر درچه‌ای، حکیم بزرگ قشقایی، و حکیم بزرگ ملا محمد کاشانی.

من گرم تحصیل در محضر ایشان و عاشق این اساتید بودم، همواره مایه‌های علمی من بالا می‌رفت که نامه‌ای از پدر دریافت کردم-پدر ایشان (که از علما بود) در بروجرد، معاش زندگی را از راه کشاورزی تامین می‌کرد-،‌ در نامه آمده بود:‌ حسین عزیزم ‌به بروجرد بیا، ‌من وسایل عروسی تو را فراهم کرده‌ام.

نامه‌ای به پدر نوشتم که مرا از ازدواج معاف کنید و اجازه بدهید درس بخوانم، پدر در جواب نوشت: فکر نمی‌کنی اگر به سخن پدر گوش ندهی، این مانع تو باشد؟ خدا در قرآن فرموده‌است: «و بِالوالدین احساناً».

بلافاصله به بروجرد رفتم. عروسی که تمام شد، پدرم گفت:‌ حالا می‌خواهی بروی برو! آیت‌الله بروجردی بعدها ‌گفتند: بروجردی شدن (یعنی به جایگاه مرجعیت و رسیدن به قله‌های بلند علمی) مرهون این خانم بود که پدر من برای من گرفت!

 نظر دهید »

ازدواج علماء

02 مرداد 1394 توسط گمنام

*خواستگاری و ازدواج دختر علّامه مجلسی(ره)

روزی استاد محمدصالح مازندرانی یعنی علامه محمّدتقی مجلسی متوجه شد که شاگرد دانشمندش میل به ازدواج دارد.

بعد از فراغت از تدریس به او گفت: اگر اجازه دهی دختری را برای شما خواستگاری کنم تا از رنج تنهایی آسوده شوی؟

شاگرد جوان سر به زیر انداخت و با زبان حال آمادگی خود را اعلام داشت، علامه مجلسی به اندرون رفت و آمنه‏ بیگم را که در علوم دینی و ادبی به سرحد کمال رسیده بود فرا خواند و گفت: دخترم! شوهری برایت پیدا کرده‌‏ام که در نهایت فقر و تنگدستی و منتهای فضل و صلاح و کمال درسی است، ولی قبولی او بسته به اجازه توست.

آمنه‏ بیگم در پاسخ پدر گفت: پدر! فقر و تنگدستی عیب مردان نیست!

عقد آن دو، ساعتی بعد بسته شد و عروس را آراسته و مهیا کردند و به حجله عروسی بردند.

داماد در حجله، عروس و رخسار زیبای او را دید و متوجه شد که عروس گذشته از شهرت علم و فضل، رخساری زیبا هم دارد و پی برد که واقعا علّامه، استاد بزرگوارش چه مهربانی در باره او داشته است و دختر نیز چه عنصر تربیت‏ یافته با کمالی است که با این زیبایی و آن علم و فضل و اصالت خانوادگی حاضر شده با شاگرد پدرش که طلبه‌ای مستمند است ازدواج کند.

پس به گوشه‏‌ای رفت و بر این نعمت الهی سجده شکر کرد و سرگرم مطالعه شد که اتفاقاً با مسأله علمی بسیار مشکلی مواجه شد که می‏بایست با دقت در آن می‏اندیشید تا آن را حل کند و برای مباحثه فردا با همتای خود یا تدریس آماده سازد، مطالعه آن صفحه مدتی طول کشید و عروس که ناظر کار وی بود، با فراست ذاتی پی برد که مسأله چیست و در چه کتابی است.

داماد تا پاسی از شب مشغول مطالعه بود و فردا صبح برای مباحثه یا تدریس از خانه بیرون رفت، پس از رفتن داماد، عروس برخاست و کتاب را یافت. قلم به دست گرفت و مسأله را حل کرد و پاسخ داد و میان کتاب گذاشت تا داماد پس از بازگشت آن را ببیند.

شب دوم چون داماد کتاب را گشود و سرگرم مطالعه شد، چشمش به نوشته عروس افتاد که با خط خود آن مسأله مشکل علمی از کتاب قواعد علامه حلی را حل کرده و برای اطلاع او پاسخ را در جای خود نهاده است تا او رنج مطالعه و تفکر را بر خود نسازد.

پس از مطالعه و پاسخ دریافت که آن مطلب مشکل با سرانگشت همسرش حل شده است، بی‏درنگ پیشانی بر خاک نهاد و خداوند متعال را شکر کرد که چنین همسر دانشمندی به وی ارزانی داشته است، به همین جهت آن شب نیز تا بامداد مشغول مطالعه و عبادت و شکرگزاری بود.

وقتی استاد داماد و پدر عروس، از ماجرا آگاه شد، داماد را خواست و به وی گفت: اگر این دختر با تو هم‌‏افق نیست، صریحاً بگو تا دیگری را برایت عقد کنم.

ولی داماد گفت: نه، علّت نه این است که دختر دانشمند شما مورد علاقه من نیست، بلکه فقط به ملاحظه این است که می‏خواهم شکر خدا را به مقداری که می‏توانم به جا آورم که چنین همسری به من موهبت کرده است و من می‏دانم که هر چه کوشش کنم نمی‏توانم چنانکه باید شکر نعمت خدا را ادا کنم.

چون علامه مجلسی این سخن را از داماد با کمال و شاگرد فرزانه دانشمند خود شنید، فرمود: آری، اعتراف به نداشتن قدرت برای شکرگزاری، خود دلیل به نهایت شکر بندگان است.

 نظر دهید »

خاطره شهید صیاد شیرازی

02 مرداد 1394 توسط گمنام

دعای فرج

هنوز هلی کوپتر برای برگشت بلند نشده بود که درگیری سنگینی آغاز شد.20 دقیقه طول کشید تا نیروها آرایش بگیرند و عملیات پاک سازی منطقه را آغاز کنند.

ناآشنایی با محل و کم بودن مهمات باعث شد تا بخشی از نیروها عقب نشینی کنند.
هلی کوپتر آمد و بچه ها را برد، سروان علی صیاد شیرازی و نیروهایش جاماندند.علی که متوجه نگاه های نگران و ناامید همراهان شد، شروع کرد دوره های نظامی مختلفی را که دیده بود برای آنان شرح دادن تا بدین وسیله اعتمادشان را جلب کند و تابع دستوراتش باشند.

علی به امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- متوسل شد و دعای فرج خواند.
خودش می گفت:” همین که دعا را خواندم، بلافاصله طرح عملیات به ذهنم خطور کرد و تمام تاکتیک هایی را که به صورت تئوری خوانده و هیچ وقت عملا استفاده نکرده بودم به ذهنم رسید؛ آن هم تاکتیک عبور از منطقه خطر و شرایطی که احساس می کردیم در محاصره ایم".

ـــــــــــــــــــــــ

خاطره ای از شهید علی صیاد شیرازی /عاشق ترین صیاد،ص53-54

 نظر دهید »

خاطره شهدا...

02 مرداد 1394 توسط گمنام

 

 خاطرات جالب و شنیدنی از شهدا

قربانی برای عروس خانم

مرسوم است به میمنت ازدواج، جلوی پای عروس و داماد قربانی می کنند.
این رسوم را کومله نیز اجرا می کرد، با این تفاوت که قربانی ها در آنجا جوانان اسیر ایرانی بودند.
یک بار چند نفر از ما را برای دیدن عروسی دختر یکی از سر کردگان کومله بردند.

پس از مراسم، آن عفریته گفت:" باید برام قربانی کنین تا به خونه شوهر برم“. دستور داده شد قربانی ها را بیاورند. شش نفر از مقاوم ترین بچه های بسیج اصفهان که شاید حداکثر سن آنها 14 سال نمی شد را آوردند و تک تک از پشت، سر بریدند.

شهدای نوجوان مانند مرغ سر بریده پر پر می زدند و آنها شادی و هلهله می کردند.اما این پایان ماجرا نبود.آن دختر دوباره تقاضای قربانی کرد و این بار شش نفر سپاهی، چهار نفر ارتشی و دو نفر روحانی را آوردند و این دوازده نفر را نیز سر بریدند. من و عده دیگری از برادران را که برای تماشا برده بودند، به حالت بی هوشی و اغما افتاده بودیم و در این وضعیت، مجددا ما را روانه ی زندان کردند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

حکایت فرزندان فاطمه1،ص34

 نظر دهید »

یادمولا

19 تیر 1394 توسط گمنام

والپیپر های ولادت و شهادت حضرت علی ( علیهم السلام )<br />
 ” width=

شب قدر

شبی که شیاطین در بند اسارتند و آدمیان ایمن از آنها . . .

ای خدا ای فاتح هر مشکلم

وی همه آرامش جان و دلم

بشنو از دل راز یک بی آبرو

ده مجال گفتگویم ، گفتگو

در شب احیا به تو رو کرده ‏ام

خویش را با توبه همسو کرده ‏ام . . .

آمده‌ام ای خوب‌ترین!

ای بهترین!

ای مهربان‌ترین!

تا در میهمانی بندگانت مرا نیز بپذیری و بخشش گناهان را بدرقه ی راهم کنی.

الهی العفو ، العفو ، العفو…

خدایا

 با این دغدغه های ذهن افسرده و ویران چه کنم ؟

 با این همه رنج و آرزو و درد حرمان، چه کنم ؟

 در کنج اتاق و خلوت و خاموشی

 افسرده و وامانده و گریان چه کنم ؟

از آسمان باران انا انزلنا بر فرق زمین می بارد

امشب چشمانم را با آب توبه می شویم

و کلام قرآن در دهانم می ریزم

تا خواب چشمانم را نیازآرد  . . .

در لیالى قدر قرآن به دل کن ، نه فقط قرآن به سر

که اولى جوهر ذات تو گردد دومى خارج از گوهر تو است  . . .

تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی

شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی

لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم

سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی

رسول خدا (ص)

هرکه شب قدر را زنده بدارد تا سال دیگر عذاب از او دور می گردد . . .

امشب این دل یاد مولا می کند

لیلة القـدر است و احیا می کند

بشنو ای گـوش دلها بی صدا

نغمه ی فـزت و رب الکعبه را . . .

باز کن فالی و آیات غزل را بنگر

 آنکه استاد عَزل گفت همان می آید

 اینهمه آیه تجلی شده دریک شب قدر

 آسمان راه نجات است از آن می آید

 اطلسی دلنگران از شب پاییزه مباش

 سبزه و رویش گل بعد خزان می آید . . .

یارب چه بسی جرم و گناهم دیدی

رسوائی من به رحمتت پوشیدی

امید من است و بخشش روز جزا

جز درگه تو نیست مرا امیدی . . .

شب قدر است و قدر آن بدانیم /  نماز و جوشن و قرآن بخوانیم

 به درگاه خدا غفران و توبه / به شرطی که سر پیمان بمانیم

 برای پاکی نفس و سعادت / همیشه بهر خود شیطان برانیم . . .

دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)

یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)

وقتی که شکافت فرق او در محراب

گفتند مگر نماز می خواند علی(ع)

بر روح تمام شیعیان تیغ زدند

بر مردترین مرد جهان تیغ زدند

خورشیدبه سینه، ماه برسر می زد

انگاربه فرق آسمان تیغ زدند.

 نظر دهید »

ناله کن

19 تیر 1394 توسط گمنام

152925u1psxc4jwm-gif




ناله كن اى دل به عزاى على


گريه كن اى ديده براى على



كعبه ز كف داده چو مولود خويش


گشته سيه پوش عزاى على



عمر على عمره مقبوله بود


هر قدمش سعى و صفاى على



ديده زمزم كه پر از اشگ شد


ياد كند، زمزمه‏هاى على



تيغ شهادت سر او را شكافت


كوفه بود، كوه مناى على



عالم امكان شده پر غلغله


چون شده خاموش صداى على



نيست هم آغوش صبا بعد از اين


پيك ظفربخش لواى على



منبر و محراب كشد انتظار


تا كه زند بوسه به پاى على



ماه دگر در دل شب نشنود


صوت مناجات و دعاى على



آه كه محروم شد امشب دگر


چشم يتميان ز لقاى على



مانده تهى سفره بيچارگان


منتظر نان و غذاى على



واى امير دو سرا كشته شد


خانه غم گشته،سراى على



پيش حسين و حسن و زينبين


خون چكد از فرق هماى على



خواهم اگر ملك دو عالم حسان

از دل و جان باش گداى على



152925u1psxc4jwm-gif


 نظر دهید »

مظلوم علی..

19 تیر 1394 توسط گمنام

 نظر دهید »

شب اشک وتوبه....

14 تیر 1394 توسط گمنام

دارم از دست مي‏روم. کسي هست به فرياد دل من برسد؟ تا خدا راه درازي دارم. جاده‏اي مي‏خواهم
که قدم‏هاي گريزانم را
به در خانه آن «دوست» برد؛ يک «ميان‏بُر» به حريم بالا
نکند مرگ مجالم ندهد.


نکند زنده نباشم، نرسم! نکند عمر کفافم ندهد!


شانه‏ام خرد شده از بار گناه.


فرصتي مي‏خواهم تا زمين بگذارم.


همه پل‏هاي پشت سر من ويران است.


راه برگشتي نيست. من ماندم و يک‏سال غم دربه‏دري؛ غم خانه به دوشي، شانه‏اي مي‏خواهم تا يک دل سير بگريم از درد. من شنيدم که خدا
نردباني دارد.


به بلنداي سعادت، شبي از اين شب‏ها، يک شب مي‏نهد روي زمين.


من شنيدم که شبي از شب‏ها
مي‏شود يک شبه پيمود ره صد ساله. من پي روزي خود آمده‏ام.


من شنيدم که ملائک تا صبح
مي‏برند آن بالا
عطر اندوه بني‏آدم را
من به دنبال خودم مي‏گردم.


شب قدر است آيا؟


شب تسبيح و مناجات و سلام.


شب اشک و توبه
شب ويراني من،
شب مهماني «او»
شب بيزاري من از دنيا.


شب دلجويي او از مهمان
شب قدر است آيا؟


من همان بنده از «دوست» فراري هستم
من همان چهره غمگين پريشان‏حالم، من همان آدم خاطي و گنه‏آلوده‏ام
شب قدر است آيا؟


چه کسي مي‏گويد: «شب دراز است و قلندر بيدار»؟


شب، کوتاه است
اين دقايق همگي نايابند. لحظه‏ها مي‏گذرند.


چشم بر هم بزني، سحر از راه رسيد و تو هنوز در خوابي.ها، مبادا که بگويند به تو سحر از راه رسيد است و قلندر در خواب! جامه را از تن خود خواهم کند
جوشني مي‏پوشم، بند بندش از نور
جوشني مي‏پوشم. همه از جنس عطوفت، احسان
شب قدر است امشب! تا سحر بيدارم
تا سحر دانه به دانه، غم خود مي‏بارم
تا سحر، سر به زانوي «تو» مي‏گريم زار، تا سحر، توبه به درگاه خدا
شب قدر است امشب
حيف اگر در شب قدر، قدر خود نشناسيم!


 1 نظر

شب بندگی

14 تیر 1394 توسط گمنام



باران نور

برخیز! بیدار شو! گوش کن!

صدای بال فرشتگان را می شنوی؟ 


نگاه کن! باران نور را می بینی؟

عطر حضور را احساس می کنی؟


بزخیر و برسجاده دعا بگشا

دلت را به او بسپار و وجودت را غرق تمنا کن!


امشب آسمان به زمین نزدیک می شود

و کریمانه، دل های کویری را ستاره باران می کند.


امشب، شب قدر است؛ شبی که برتر از هزار ماه است،

شبی که برتر از تمام عمر توست، شب تولدی دوباره،

شبی که درهای آسمان باز می شود.

شب قدر است.قدرش را بدان؛ شاید فردایی نباشد.


پرواز را به خاطر بسپار. دستانت را به فرشتگان بسپار!

سلام بر لیله مبارکه قدر! سلام! سلامی تا صبح.



سایت آیه های انتظار
 نظر دهید »

یاامام حسن مجتبی

10 تیر 1394 توسط گمنام

 

 

پوستر با موضوع حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام

 1 نظر

یاکریم اهل بیت

10 تیر 1394 توسط گمنام

کارت پستال ولادت امام حسن, کارت ولادت امام حسن مجتبی

…………………………………………………………………………….

کارت پستال ولادت امام حسن, کارت ولادت امام حسن مجتبی

…………………………………………………………..

کارت پستال ولادت امام حسن, کارت ولادت امام حسن مجتبی

………………………………………………کارت پستال ولادت امام حسن, کارت ولادت امام حسن مجتبی

…………………………………………………کارت پستال ولادت امام حسن, کارت ولادت امام حسن مجتبی

………………………………………………………

کارت پستال ولادت امام حسن, کارت ولادت امام حسن مجتبی

………………………………………………….

کارت پستال ولادت امام حسن, کارت ولادت امام حسن مجتبی……………………………………………………………

کارت پستال ولادت امام حسن, کارت ولادت امام حسن مجتبی

…………………………………………………….

کارت پستال ولادت امام حسن, کارت ولادت امام حسن مجتبی

…………………………………………………………………

کارت پستال ولادت امام حسن, کارت ولادت امام حسن مجتبی

……………………………………………………………….کارت پستال ولادت امام حسن, کارت ولادت امام حسن مجتبی

……………………………………………………….

کارت پستال ولادت امام حسن, کارت ولادت امام حسن مجتبی

 

……………………………………………………………………………………………

 

 نظر دهید »

اللهم توفیق الشهاده

07 تیر 1394 توسط گمنام

” از خداوند درخواست شهادت کن “

اگر خداوند فرمود که:

لیاقت شهادت را نداری..

بگو:

مگر آنچه را که تا به حال به من داده ای لیاقتش را داشته ام؟

کدامین نعمتت را لایق بوده ام که حالا برای این لیاقت داشته باشم؟

مگر تو تا به حال در بذل نعمت هایت به لیاقت من نگاه می کردی؟

” شهادت ” را هم به باقی داده هایت ببخش..

اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک

525

 

 نظر دهید »

رفیق هایی که رفتند

07 تیر 1394 توسط گمنام

 

ghadam mazloomaneh agha www.shabhayetanhayi.ir

چه غریبانه قدم میزدی ؛

 

میان رفیق هایی که رفتند…

 

و حالا تو مانده ای و نارفیق هایی که هریک سهمی در غربتت ، در سپی

 

د کردن موهایت دارند…

 1 نظر

من شکایت دارم…

07 تیر 1394 توسط گمنام

 

 

من شکایت دارم…

 

از آن ها که نمیفهمند چادر مشکی من یادرگار مادرم زهراست

 

از آن ها که به سخره میگیرند قداست حجاب مادرم را…

 

چرا نمیفهمی؟

 

این تکه پارچه مشکی از هر جنسی که باشد

 

حرمت دارد…!

 

chadori .www.shabhayetanhayi.ir

 

چه حس خوبیست امانتی ات را برداری

 

ببری پیش صاحبش …

 

و زمزمه کنی …

 

من هنوز امانت دارم …

 

ادامه راه را یاری ام کن …

 

ای شهید …

 

Chadore Meshki-www.shabhayetanhayi.ir

 نظر دهید »

هوای شهدا****

07 تیر 1394 توسط گمنام

 

کاش می شد به همان حال و هوا برگردیم

بـه زمــیــن و بــه زمـــان شهـــدا بـرگـردیــم

 

دور بـاشـیـــم از آئـیـنـه ی خــودبـیـنـی مـان

کـاشــــ می شد که دوباره به خـدا برگردیم

Shohada_WwW.Shabhayetanhayi.ir

 

آه ای شهدا

 

ای کاش دوباره زنده میشدی و دوباره شهید میشدی

اما اینبار نه از زخم دشمن

از زخم جانکاه خودی ها

با شهادتت آینده رو برای ما خریدی

اما خرابش کردیم

 

بیا و دوباره آینده سازی کن

دل بر ما نبند، خودت بیا و دوباره شهید شو

 

shohada-sharmandeh_WwW.Shabhayetanhayi.ir

manba منبع: گروه فرهنگی وب سایت بزرگ شبهاے تنهایے

 نظر دهید »

یه روز.......

07 تیر 1394 توسط گمنام

یه روز  یه ترکه…
یه روزی یه عربه…
یه روزی یه قزوینیه…

 

یه روزی یه آبادانیه…
یه روزی یه اصفهانیه…
یه روزی یه شمالیه…
یه روزی یه شیرازیه…

 

مثل مرد جلو دشمـــــن وایسادن تا کسـی نگـاه چپ به خاکــــــ و نامـوسمون نکنه

 

لــــره………..بروجردی بود
ترکــــه……… مهدی باکری بود
عربــــــه……… علی هاشمی بود
قــــــزوینیه…… عباس بابایی بود
آبادانیـــــه……. طاهری بود
اصفهانیـــــــه….. ابراهیم همت بود

 

 

 

 

Real men (2)

 

 

 

 

شمالیه……. شیرودی بود

شیرازیه…… عباس دوران بود

مشهدیه …….کاوه بود

 

 

 

 

 

Real men (3)

 

 

 

 

مرد واقـــــعی اینا بودن

 

 

♡شادی روح همه مردای بـی ادعــای وطنـمون صلـواتــــــــ♡

 

 1 نظر

خوشاآنان که دروایبرنرفتند....

07 تیر 1394 توسط گمنام

خوشا آنانکه قبل از تانگو مُردند

بدون لاین و واتسآپ جان سپردند‌

.

خوشا آنانکه در وایبر نرفتند

به دور از فیسبوکـــــــ در خاک خفتند

.

همانهائی که از تانگو بریدند

ز اینترنت به اونترنت پریدند

.

همانهائی که یکــ فایلم نداشتند

کامنت عشــق بر عالم نوشتند

.

همانهائی که خیلی کار درستند

به این پست مجازی دل نبستند

.

همانها که سعادت را خریدند

شهادت را لایک کردند و پریدند…

.

 

line (2)

.

هزاران نفــــر از سوی دشمن در داخل سنگر های خاکی

شهید شدند  و روحشان نزد پروردگار پاداش میگیرد . . .

.

اما اینکــــــ بسیاری از جوانان ایرانی در داخل سنگر های وایبر ، لاین

واتس آپ ، وی چت و تانگو و . . . قرار گرفته اند و از سوی دشمن

 

تیر های خلاص فکری را می خورند و بدنشان زنده اما روحشــان . . .

 

 نظر دهید »

خدایــا توفیقمان ده.....

07 تیر 1394 توسط گمنام

بعضی ها وقتی می روند آن قدر سبکــــ بارند که آدم بهشان غبطـه میخورد …

تو وصیت نامه اش نوشته بود :

( فقــط هفتـــ تا نماز غفیله ام قضـا شده لطفا برایم بخوانید )…

.

   شهید علی چیت سازان

.

♥•٠· ♥•٠· ♥•٠·♥•٠· 

 .

خدایــا توفیقمان ده


  اگر با خون وضــو نگرفتیم …


   با یاد خـون دادگان وضـــو بگیریم…

.

liner (28)

.

و چه زیبا گفت :

کسی می تواند از سیـم خاردار دشمن عبور کند

که پشت سیــم خاردار نفـس خود

گیــر نکرده باشد …

.

shahid

 

 liner (28)

 نظر دهید »

بی حجاب هابدونن

07 تیر 1394 توسط گمنام

 قابل توجه بعضی ها که فراموش کردند یه روزی باید بمیرند..!! بعضـــــی از دختـــــرکان…!! هر چقدر میتوانند بـد حجابی بکنند.!!

 

لباس تنــــگ و بـــــد نما بپوشــــند و بقول خودشان..
اگـــه تیــپ نزنیم اْفـــته کـــلاس داره برامـــــون..!!

Saportiha_WwW.Shabhayetanhayi.ir

 

اون آقا پسـر هایی که میـگن..!!
یه جــوون باید در دانـشگاه دوست دختر !! داشته باشه..!!
و بقـــول خودشان ما جــوانایم فعلا بی خیال محــــرم و نامحــرم..!!

javooni_WwW.Shabhayetanhayi.ir

 

اون عـروس خانومی که کـراهت دارد یک تکـه پارچه روی صورتش بندازه
که نکنه آرایــش یک میـلیون تومنیش خـراب بشه..!!
و اینچــــنین خودش رو به همه نـــشون میده..!!

Aroose-Meilioni_WwW.Shabhayetanhayi.ir

 

اون خانوم هایی که به بـهانه تفــریح بی خیال محرم و نامحرم میشوند..!!
و اینگونه تـفریح میکنند..!!

Namahram_WwW.Shabhayetanhayi.ir

 

اون خانـوم هایی که با آرایـش و لبـــاس تنگ عکس هایشان را..
در شبکه های اجتماعی به نمایــــــش میگذارند..!!
و میگویند بــــذار خوش باشیم که دنــــیا دو روزه..!!

Bi-Aberyi_WwW.Shabhayetanhayi.ir

 

هـــمه اینــها بداننـد کـه..!!
این خوبـی ها یک روزی تـــموم میشن..!!
ایـنها باید بدانـند که..!!
یک روزی اینجوری روی سنگ غسالخانه آنها را غــسل میــت میدهند..!

ghassal_WwW.Shabhayetanhayi.ir

 

پـــس از یاد نبـریم که یک روزی ما را درقـــبر خواهند گذاشت و دیـــگر..
هیچ راه بازگــشتی برای تــــوبه وجـــود ندارد..!؟

ghabr_WwW.Shabhayetanhayi.ir

 

ایــــن ها از مـــن و شمــــا پْــــر میشونـــد…؟!

یــادت نـره…
اگه یـــ ـــادت رفت بدان همیشه یکی خیلی بـــیادتــ ـــه خیلی..!!

جـنــــاب عـــزرائــیل را میگـوئیم…

ghabr_WwW.Shabhayetanhayi.ir

 

manba منبع: “هادی ” گروه فرهنگی  وب سایت بزرگ شبهاے تنهایے

 نظر دهید »

خوب شدنیستی ونمیبینی...

07 تیر 1394 توسط گمنام

یا صاحب الزمان….

yamahdi_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

خوب شد ، نیستی نمی بینی

كاسه های نداری ما را …

nadari_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

فقر و فحشا، فساد، بیكاری

fahsha_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

دختران فراری ما را …

farari-girl_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

خوب شد، نیستی نمی بینی

كه حیا از نگاه دنیا رفت

 

 

 

رزق و روزی خانه ها كم شد

قیمت نفت هر چه بالا رفت

oil_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

 

خوب شد، نیستی نمی بینی

رهبر ما شكسته تر شده است

rahbare-shekaste_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

“أین عمار” روی لب دارد … کجاست پسرفاطمه …

ammar_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

 

باز هم طلحه فتنه گر شده است …

fetneh_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 

 

مهدی جان بیا و خودت درست کن …

السلام علیک یا صاحب الزمان

اللهم عجل لولیک الفرج

yamahdi_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

 نظر دهید »

شهدا شرمنده ایم.....

07 تیر 1394 توسط گمنام

آی شهدا دست ما رو بگیر …بی سیم هایی که شما میزدید و بی سیم هایی که ما الان میزنیم خیلی

تفاوت داره .شرمنده ایم بخدا …

 

shohada-sharmandeh_WwW.Shabhayetanhayi.ir

 

همت همت مجنون
حاجی صدای منو میشنوید 
همت همت مجنون 
مجنون جان به گوشم
حاج همت اوضاع خیلی خرابه برادر 
محاصره تنگ تر شده …
اسیرامون خیلی زیاد شدند اخوی….
خواهرا و برادرا را دارند قیچی می کنند ….
اینجا شیاطین مدام شیمیایی می زنند….
خیلی برادر به بچه ها تذکر می دیم ولی انگار دیگه اثری نداره …
عامل خفه کننده دیگه بوی گیاه نمی ده، بوی گناه می ده …
همــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت جان

 

 

Shohada_WwW.Shabhayetanhayi.ir

 

 

فکر نمی کنم حتی هنوز نیمه ی راهم باشیم ….
حاجی اینجا به خواهرا همش میگیم پر چادرتون رو حائل کنید تا بوی گناه مشامتونو اذیت نکنه
ولی کو اخوی گوش شنوا…
حاجی برادرامونم اوضاعشون خرابه…….
همش می گیم برادر نگاهت برادر نگاهت ….

کو اونایی که گوش میدن.حتی میان و به این نوشته های ماهم میخندن چه برسه به عملش
حاجی این ترکش های نگاه برادرا فقط قلبو میزنه  
کمک می خوایم حاجی …….
به بچه های اونجا بگو کمکــــــــــــــــــــــــــــــ برسونند

داری صدا رو…….
همت همت مجنون…….

 

 

Hemmat_Shohada_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

حکایت ما الان اینه،

ولی کار ما از بیسیم زدن گذشته، کاش یه تیکه سیم می موند باش سیم خودمونو وصل کنیم به شهدا

ولی افسوس که همه رو خودمون قطع کردیم. ولی بازم امیدمون به خودشونه.

یه نگاهی به خودتون بکنید و راهتون رو عوض کنید.بخدا پشیمون میشید

شهدا شرمنده .دستمون رو بگیر


 1 نظر

ازاین همه گناه خسته نشدی

07 تیر 1394 توسط گمنام

 

خواهرم !

شما خسته نشدی از جلوه نمایی تن در بازار اسیران هوی و هوس ؟!

 

خسته نشدی از حقارت و ضلالت . . ؟!

 

خسته نشدی از خون کردن دل مهدی فاطمه ؟!

 

خسته نشدی از عهد شکنی های پیاپی ات با خداوند . . .

 

bihejabi_Www.Shabhayetanhayi.ir

مرگت که رسید ؛

جسمی که سالها مایه ی فخر فروشی و جذب نگاه های هرزه بوده رهایت میکند . . .

 

آنوقت تو هستی و کوهی از گناه !

تو هستی نگاه های تحقیر آمیز . .

تو هستی و نگاه های اهل بیت و شهداء

 

…

rightWay_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

به خودت بیا …

آقا پسر تو هم به خودت بیا

توهم میتونی با اون چشم ها هرزگی کنی

و هزار کار دیگه ای که جرات گفتنش رو ندارم!

به خودتون بیایید

 

 

 

rightWay_Www.Shabhayetanhayi.ir

 نظر دهید »

گرمای تابستان

07 تیر 1394 توسط گمنام

خواهرم!!!

بعضی چشم ها منتظر یک جرقه اند ؛ تا جامعه را به آتش بکشند؛

مراقب باش رفتارت جرقه آفرین نباشد

hejab (2)

 

وقتــی می‌پرسند : نمی‌پـزید در این گرمــا؟!

یک لبــخند بزن و بگو :

 سرگرمِ عشقــبازی که باشی و در اشتیاق خاکستر شدن ،

 این گرما که شوخی کوچکی بیش نیست!

و بعد دقیق شو در چهره‌شان ، تا خوب ببینی که چطور می‌شود

 با یک چادر، تمام معادلات عقلانی‌شان را در لحظه‌ای بر هم زد !

hejab (1)

بـر چادر مشکي ات ، نستعليق مي نويسم عشق را …

وقتي که

اين اِحرام سياه را مي پوشي و حج شکوهمند حيــــــا را به جا مي آوري ،

آنگـــاه

طواف مي کنند تو را صفوف فرشته هــــا

و متبرک مي کنند بال هايشان را

به تـــار و پــود حريــم آسماني ات

تـــو ! گمنــام ترين حاجيـــه ي  امروز زمـــان هستي بانـــو  !

 

hejab

.

.

.

 نظر دهید »

فدای حیا و وفاداری پدر و مادرامون…!

07 تیر 1394 توسط گمنام

ببخشید جهنـــــم دربست؟ …

نگاه هایمان  ” هــــرزه ”

آغوش هایمان ” هـــوس ”

قول هایمان  ”بی اعتبار ”

حرفــــــ هایمان ” ناخالص ”

عشــــق هایمان ”پوشالی”

محبتـــــــ هایمان ” قلابی”

خوبی هایمان  ” تظاهـــــر ”

دیدارهایمان ”تفاخـــــــر”

صورتها  “پررنگــــــــ “

سیرتها  “بیرنگــــــــ”

شعار بدون  ”عمـل”

قضاوتـــ بدون ”عدل”

در کدام نقطه از انسانیتــــ ایستاده ایم!!!

shabhayetanhayi (1)

حالم از نسل خودم و بعد از خودم بهم میخوره!

نسلی که یا پی سکس اند

یا افسرده از تعدد عشــق

نسلی که به شوخی مادران همدیگر را مورد عنایت قرار میدهند

نسلی که می‌گوید سوخته اما آتش شهوتش همه را خاکستر کرده

نسلی که نام فاحشگی هایش را میگذارد روشنفکری

نسلی که دخترانش به اسم با جنبه بودن جک های سکسی میفرستند و لایک میکنند

نسلی که با پول تن میفروشد و میخرد

shabhayetanhayi (2)

نسل دوستی های یواشکی دور از چشم عشقشان در پی وی

نسلی که متاهل اصل خود را مجرد میدهد

و مجرد از بودن با متاهل هیچ عبایی ندارد

نسلی که زنان متاهل در چت دل و قلوه میدهند

و تا خود را در بسترشان نبینند خود را پاک میپندارند….

نسلی حال بهم زن که از زندگی فقط بازوهای باد کرده

و ساپورت تنگ و هم آغوشی های یواشکی را درک کرده!!!! 

فدای حیا و وفاداری پدر و مادرامون…!

 

 نظر دهید »

آفت غیرت وحیا

07 تیر 1394 توسط گمنام

 

 

saport.01

 

اسمش شده مـــــــــــد!!!

شلوار لــــــی را برایمان فرستادند،اول زیاد هم بــــد نبود،

 

بعد شد آفـــــــــت غیرت و حیا

 

پسرانه اش از بالا کوتاه شـــد و دخترانه اش از پایین

 

چادر شــد مانتو های بلند،مانتو ها ذره ذره آب رفت،

 

حالا دیگر باید آن را بلــــــــــوز نامید،

 

چادر چادری ها هم کم کم تبدیل به شنــــــل شده،

 

یا آنقــــــدر نازک که

 

بودنش طعنه ایست به نبودنش

 

حالا که دیگر شلـــــوار جایش را به ساپـــورت داده،

 

saport

 

روسری ها هم که از عقب و جلو آب رفته!

 

مانده ام فردا فرزندان این نســــــل هنوز هم

 

مـــــــــــــــــادر را اسوه پاکی و

 

پــــــــــــــــــــدر را مظهر مردانگی میدانند؟!!!

.

.

.

 نظر دهید »

ده دقیقه باخدا

07 تیر 1394 توسط گمنام

روی هر پله که باشی خدا یک پله از تو بالا تر است

 

 

نه به این خاطر که خدا است

 

 

برای این که دستت را بگیرد .

 

 

khoda

 

 

manba...shabhayetanhayi.ir منبع : وبسایت بزرگ شب های تنهایی

 نظر دهید »

خانم خشگله........

07 تیر 1394 توسط گمنام

خــانـــــوم خوشگله شــماره بـدم؟؟؟

 

خــانـوم خــوشـگِله برسونمت؟؟؟

 

خـوشـگـلـه چـن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟

 

 

ایـنها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!

 

بیچــاره اصــلا” اهل این حرفـــــها نبود…

 

این قضیه به شـــدت آزارش می داد تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرکشود وبه محـــل زندگیش بازگردد.

 

Josh

 

 

به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت

 

شـاید می خواست گـــلــه کند از وضعیت آن شهرِ لعنتی دخترک وارد حیاط امامزاده شد…

 

خسته…

 

انگار فقط آمده بود گریه کند…دردش گفتنی نبود….!!!

 

رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست.

 

زیر لب چیزی می گفت انگار!!!

 

خـدایـا کـمکـم کـن…

 

چـند ساعـت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…

 

خانوم!خانوم! پاشو سر راه نـشـسـتـی!!!

 

مردم می خوان زیارت کنن!!!

 

دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود رابه خوابگاه برساند…

 

به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…

 

امــــا…

 

امــا انگار چیزی شده بود…

 

دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!

 

انگار نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!!!

 

احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب شده باشه!!!

 

فکر کرد شاید اشتباه میکند!!! اما اینطور نبود!یک لحظه به خود آمد…

 

دید چـــادر امامــزاده را سر جـــایــش نگذاشته…!!!

 

Veil

 

.

.

.

manba گرد آوری: وب سایت بزرگ شبهاے تنهایے

 نظر دهید »

ماشیعه هستیم امافقط درثبت احوال

07 تیر 1394 توسط گمنام

ما  شیعه ایم اما فقط درثبت احوال!!
آقای من امشب غزل تغییر کرده
شعرم فضای تازه ای تصویر کرده
شعرم همیشه گفتن «آقا بیا» بود
ذکر قنوتم خواندن «آقا بیا» بود
امشب ولی دیدم که اینجا جای تو نیست
بین تمام قال ها آوای تو نیست
دیگر میا اینجا کسی در فکرتان نیست
اصلا نیاز هیچکس صاحب زمان نیست
زن ها گرفتار اصول خاله بازی
مردان پی راهی برای پول سازی
در اولویت کسب و کار است و تجارت
حالا اگر فرصت زیاد آمد ،عبادت!
روزی هزارو خورده ای دعوا سرِ پول
اصلا تمام حرص و جوش ما سر پول
این سینما هم که طرفدارش زیاد است
بیچاره مامور بلیت کارش زیاد است
یا “مش ماشالا” یا “وفا” یا “کیفر” و “آل”
این تازه بحث سینما منهای فوتبال
هی اِل کلاسیکو، پلی آف، لیگ برتر
یک جمعه ی حساس و شهرآورد دیگر
کنسرت موسیقی پاپ و رپ ، کلاسیک
میز و موبایل و ماشین و ویلا و پیک نیک
جشن تولد ، سیسمونی ، عقد و عروسی
آهنگ تازه ، تیپ نو، موی تیفوسی!
شیطان ملعون لشکری کرده مهیا
ذهن منو امثال من درگیر اینها
حالا تو اصلا جای من ، با این مشقت
وقت دعای ندبه میماند برایت؟!
جمعه که تعطیل است و دائم خواب ماندیم
خیلی هنر کردیم اگر یک عهد خواندیم!
ما شیعه ایم اما فقط در ثبت احوال!
ما بی بخاریم و گرفتاریم و بی حال
ما را هوای نفسمان بیچاره کرده
با هر گناهی بینمان افتاده پرده
عیسی نفس ! جانی بده این مرده ها را
لطفی کن و دستی بکش روی دل ما
آقای من بیدارمان کن این چه حالی است؟
ولله در افکارمان جای تو خالی است!
مردیم از بس حرص و جوش پول خوردیم!
آقا ببخشم جان تو!جان عمویت!
شرمنده از روی توام قربان رویت
پایان شعرم را عوض کردم دوباره
از شعر های قبلی ام خواندم دوباره
«دق کردم از بس گریه کردم کی میایی؟»
امیدوارم جمعه ی دیگر بیایی…

 نظر دهید »

چند گاهیست.........

07 تیر 1394 توسط گمنام

چند گاهی ست…

وقتی می گویم:


«اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن»

با آمدن نام دلربایت دلم نمی لرزد.

چند گاهی ست وقتی می گویم:

«صلواتک علیه و علی آبائه»

به یاد مصیبتهای اهل البیتت اشک ماتم نمی ریزم.

چند گاهی ست وقتی می گویم:

«فی هذه الساعة»

دگر به این نمی اندیشم که در این ساعت کجا منزل گرفته ای.

چند گاهی ست وقتی می گویم:

 

«و فی کل الساعة»

دلم نمی سوزد که همه ساعاتم از آن تو نیست.

چند گاهی ست وقتی می گویم:

«ولیا و حافظا»

احساس نمی کنم که سرپرستم،

امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را

به نظاره نشسته است.

چند گاهی ست وقتی می گویم:

«و قائدا و ناصرا»

به یاد پیروزی لشکرت،

در میان گریه لبخند بر لبم نقش نمی زند.

چند گاهی ست وقتی می گویم:

«و دلیلا و عینا»

یقین ندارم که تو راهنما و نگهبان منی.

چند گاهی ست وقتی می گویم:

«حتی تسکنه أرضک طوعا»

یقین ندارم که روز حکومت تو بر زمین،

من هم شاهد مدینه فاضله ات باشم.

چند گاهی ست وقتی می گویم:

«و تمتعه فیها طویلا»

به حال آنانی که در زمان دراز حکومت شیرین

تو طعم عدالت را می چشند غبطه نمی خورم…

اما چند گاهی ست دعای فرج را چند بار می خوانم

تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد،

هم اشکم بریزد، هم در جست و جویت باشم،

هم سرپرستم باشی،

هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم

و هم احساس کنم خدا در نزدیکی من است

و تو ذخیرۀ خدایی که همیشه با منی…

 

تصاویر-امام-زمانی3_www.shabhayetanhayi.ir (1)

 

اللهم عجل لولیک الفرج…

 نظر دهید »

ای عشق زلیخایی

07 تیر 1394 توسط گمنام

 

 

jome-www.shabhayetanhayi.ir

 

عجب سالی درپیش داریم

آغازش جمعه

پایانش جمعه

ونیمه شعبانش هم جمعه….

جمعه…

ودیدار یار جمعه “ان شاالله” ……

پس به امید دیدار مهدی(عج)

 

جمعه …

 

اللهم عجل لولیک الفرج

 

didare-yar-www.shabhayetanhayi.ir

 

آقا جونم نمیخای بیای ؟

 

داریم پیر میشیم

 

بیا تا جونیم نوکریتو کنیم

 

نه اینکه پیر بشیم از دور تماشات بکنیم

ما منتظر دیدن این تابلو هستیم بیا

جداکننده-متحرک_www.shabhayetanhayi.ir (7)  محل احداث مرقد مطهر حضرت زهرا(س)  جداکننده-متحرک_www.shabhayetanhayi.ir (7)

کارفرما : مهدی صاحب الزمان (عج)

بیا بیا بیا…ارباب

 

bia-mahdi-www.shabhayetanhayi.ir

 
 نظر دهید »

غروب جمعه

07 تیر 1394 توسط گمنام

 

 

ای که فصل آمدنت ، زیباترین فصل زندگانی است وحضورت، گویاترین پیام آشنایی.

ای که باب خدایی و واسطه فیض ، دریای رحمتی و بی کران مهر.

مارا دریاب!

 

ما را دریاب که خوب می دانیم این ماییم که در غفلت به سر  می بریم،در غیبت از خود و مولای
 عشق وشما حاضر ترین حاضرانید.

emam-zaman-www.shabhayetanhayi.ir

 

این ماییم که پرده غفلت و زنگار عصیان ، چون خاری در چشمانمان غلتیده و مانع دیدار یارمانگشته است.

این ماییم که معرفت شما را کسب نکرده وبدون شناخت ، بانگ عاشقی ویاری سر می دهیم.

 

sharmandeh-mola-www.shabhayetanhayi.ir

 

غافل از اینکه معرفت شما الفبای عاشقی است وبدون این مهم پا نهادن در میدان عشق ورزیکاری بس بیهوده است!

 

این، مائیم که شما را تنها در دعاهای ندبه و فرج و در آدینه ها که دلهایمان غرق دلتنگی است، یاد می کنیم

 

ودر عرصه های دیگر زندگی ، در کار و ازدواج و تحصیل و هزاران هزار لحظه
دیگر بدست فراموشی سپرده ایم.

 

sharmandeh-mola-www.shabhayetanhayi.ir

 

جداکننده های اختصاصی وبسایت بزرگ شبهای تنهایی  پس ای مولای عشق! ما را دریاب!   جداکننده های اختصاصی وبسایت بزرگ شبهای تنهایی

برایمان دعا کن تا از غیبت به در آییم و زنگار غفلت را بزداییم.

برایمان دعا کن تا جام معرفتت را سر کشیم و مضطردر پی ات باشیم.

برایمان دعا کن که تنها شما را الگوی زندگی خویش قرار داده و از هرچه ناپاکی است!
به دور باشیم.

آمین.

“اللهم عجل لولیک الفرج”

 

doa-baraye-emam-zaman-www.shabhayetanhayi.ir

 1 نظر

اقاجان بیا

07 تیر 1394 توسط گمنام

 

سلام آقا جان
.
.
قلب پاره پاره ام بهانه می گیرد جوابش با خودت…
.
.
من دیگر نمی توانم پاسخگوی بیچارگی اش باشم
.
.
حواله ام نکن به این در و آن در
.
.
جز تو دری نیست
.
.
جز تو گشایشی نیست
.
.
ای به فدای دل تنهای تو “چقدر کم هستم”
.
.
چقدر برای “فدای تو شدن” کم هستم
.
.
مرا ببخش که حتی لایق به فدای تو شدن هم نیستم …
.
.
این روزها پایانی برای قصه ها نیست، 
.
.
نه بره ها گرگ میشوند نه گرگها سیر!
.
.
خسته ام از جنس قلابی آدمها…
.
.
حالم خوب است… اما خنده ها و چشمهایم درد دارند!
.
.
زودتر بیا…
.
.
.

Agha Janam Biya

.

 1 نظر

جوانی درکنارم..

07 تیر 1394 توسط گمنام

پیرمردی توی حرم به جوانی گفت سواد ندارم
.
.
لطفا برایم زیارتنامه بخوان…


.
.
جوان شروع کرد به خواندن…
.
.
سلام داد به معصومین تا امام عسکری(ع) 
.
.
سپس جوان پرسید:امام زمانت را میشناسی؟ 
.
.
پیرمرد پاسخ داد:چرا نشناسم؟ 
.
.
گفت:پس به او سلام کن
.
.
پیرمرد دستش را بر سینه گذاشت و گفت:
.
.
السلام علیک یا حجه بن الحسن العسکری 
.
.
جوان لبخند زد:
.
.
و علیکم السلام و رحمه الله و برکاته
.
.
مبادا امام زمانمان کنارمان باشد و او را نشناسیم!!!
.
.
.

 نظر دهید »

رمضان الکریم

06 تیر 1394 توسط گمنام

 

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

والپیپرهای ماه رمضان - www.pixnaz.info

 نظر دهید »

مهمانی رمضان

31 خرداد 1394 توسط گمنام

 بر من منت نهادي و از ظلمت به نورم راهنمايي كردي .

كور بودم بينايي ام بخشيدي.

تشنه بودم سيرابم ساختي .

خوار و كوچك بودم عزتم و بزرگي ام دادي .

تنها بودم انيسم شدي .

گمراه بودم هدايتم كردي .

بر من منت نهادي و خدايم شدي تا بنده ات باشم و بندگي ات كنم اما شرمنده ام همانند مهماني كه از ميزبانش سپاسگزار نباشد. همچون فرزندي كه مادر را سپاس نگويد. مثل تشنه اي كه از سيراب كننده اش تشكر نكند . مثل كويري كه ممنون ابرهاي باران آور نباشد .

شر منده ام كه مرا ايمان بخشيدي و در كهف اطمينان بخش وحي و من اينهمه لطف را  فراموش كردم .

بر من منت گذاشتي و ريزه خوار خوان سراسر هدايت و مهر رسولت كردي و من خويش را  گم كردم. در قلبم جوانه ارادت اوليايت را روياندي و من از آنان پيروي نكردم.

اي آنكه بر من  و همه اهل ايمان و رستگاري منت خويش را به كمال رساندي در اين شبها و روزهايي كه نسيم مهرباني ات همه جا را معطر كرده است بر منت بگذار و تا لحظه مرگ سايه هدايت را از سرم كم نكن . وباز بر من منت بگذار و در عالم جاودانگي از عقوبت آتش رهايم ساز .

اي آنكه بر همه منت مي نهي  و هيچكس بر تو منت نمي نهد باز هم با منتي مرا شرمنده كن با منت آغوشي كه برايم مي گشايي.

بهشت من يك لحظه رها شدن در آن آغوش بي مانند است . من تشنه آغوش توام .


 نظر دهید »

فرصت بندگی

25 خرداد 1394 توسط گمنام

رخصت بندگی

دری را گشوده اند به وسعت دامنه اجابت! سفره ای را گسترده اند به بی کرانگی یک دعوت عاشقانه. سلامی را منتظر نشسته اند به نیازمندی یک بنده؛ یک عبد ضعیف؛ یک عاشقِ مسکین؛ یک من و یک توِ محتاج! رخصت داده اند به نجیبانه ترین نگاه معصومی که پناهی جز این آستان غنی نیافته است!

ماه بلوغ معرفت

رمضان، صفحه لاهوتی ملاقات است؛ صفحه ای که در دفتر زندگی بندگان، سالی، یک ماه گشوده می ماند. صفحه ای که در متن آن، عطش بندگی حاکمیت دارد و اوج پادشاهی را ساجدانه ترین استغاثه می داند. رمضان، ماه بلوغ انسان در پیکره معرفت است و معرفت، همان کلید مقدسی است که ورود به حریم رمضان را اذن می دهد.

مجمع کرامات و فضیلت ها

این کوچه های تو در تو، این خانه های شانه به شانه، این دقایق به هم پیوسته، زنجیره ای از شهود را به تجلّی نشانده اند. دقایق، نبض نیایشند و خانه ها، پلّه های تکامل. با این وجود، آیا می توان کوچه های تو در تو را جز تمثال حضرت رمضان دانست؟ آن مقام ممتد که سیر در خویش را نصیب اهل عبودیت می سازد و زمینه ساز تصرّف جان ها در حقایق کبریایی می شود. و سلام بر این ماه لایزال که مجمع همه کرامت ها و فضائل است.

جبرئیلِ رمضان را دریابیم!

همسایگان صبح! خورشید رمضان در بستر سحرها، لانه دارد؛ همچنان که جبرئیل در خلسه چهل روزه حرا! در دل هر انسان، پیامبری سکونت دارد و اینک با حلول ماه برکت و بیداری؛ رمضان، چون روح الامینِ رسالت، بعثت دل های مردم را ابلاغ می کند. به هوش باشیم که در این مجال سی روزه، تا پیغمبر شدن، فاصله ای نداریم؛ اگر جبرئیل رمضان را به روشنی، دریابیم.

 نظر دهید »

روح خدا به خدا پیوست

16 خرداد 1394 توسط گمنام

عکس های رحلت امام خمینی 14 خرداد,عکس نوشته رحلت امام خمینی,عکس نوشته امام خمینی,عکس امام خمینی,کارت پستال رحلت امام خمینی,عکس 14 خرداد رحل امام,فوت امام   عکس های رحلت امام خمینی 14 خرداد,عکس نوشته رحلت امام خمینی,عکس نوشته امام خمینی,عکس امام خمینی,کارت پستال رحلت امام خمینی,عکس 14 خرداد رحل امام,فوت امام   عکس های رحلت امام خمینی 14 خرداد,عکس نوشته رحلت امام خمینی,عکس نوشته امام خمینی,عکس امام خمینی,کارت پستال رحلت امام خمینی,عکس 14 خرداد رحل امام,فوت امام   عکس های رحلت امام خمینی 14 خرداد,عکس نوشته رحلت امام خمینی,عکس نوشته امام خمینی,عکس امام خمینی,کارت پستال رحلت امام خمینی,عکس 14 خرداد رحل امام,فوت امام   عکس های رحلت امام خمینی 14 خرداد,عکس نوشته رحلت امام خمینی,عکس نوشته امام خمینی,عکس امام خمینی,کارت پستال رحلت امام خمینی,عکس 14 خرداد رحل امام,فوت امام   عکس های رحلت امام خمینی 14 خرداد,عکس نوشته رحلت امام خمینی,عکس نوشته امام خمینی,عکس امام خمینی,کارت پستال رحلت امام خمینی,عکس 14 خرداد رحل امام,فوت امام   عکس های رحلت امام خمینی 14 خرداد,عکس نوشته رحلت امام خمینی,عکس نوشته امام خمینی,عکس امام خمینی,کارت پستال رحلت امام خمینی,عکس 14 خرداد رحل امام,فوت امام   عکس های رحلت امام خمینی 14 خرداد,عکس نوشته رحلت امام خمینی,عکس نوشته امام خمینی,عکس امام خمینی,کارت پستال رحلت امام خمینی,عکس 14 خرداد رحل امام,فوت امام   emam-roholah-photokade (11)  emam-roholah-photokade (12)  emam-roholah-photokade (13)  emam-roholah-photokade (14)  emam-roholah-photokade (15)  emam-roholah-photokade (16)  emam-roholah-photokade (17)

 1 نظر

یااباصالح....

16 خرداد 1394 توسط گمنام

 

mahdi-birth-sms(1)

 

مهــــــــــدی جـــــان….
هرچه کردم بنویسم ز تو مدح وسخنی
یا بگویم زمقام تو که یابن الحسنی
این قلم یار نبود و فقط این جمله نوشت :
پسر حیـــدر کرار، تو ارباب منی
اللهم عجل لولیک الفرج

line
تا دلم غافل ز آقا می شود!
پای من سوی گنه وا می شود….
تا مرا نفسم به ذلت می کشد!
مهدی زهرا خجالت می کشد……
کار من تنها دل آزردن شده……
کار مولا خون دل خوردن شده…….
روز و شب گویم به خود با واهمه !!
من چه کردم با عزیزفاطمه …..!!!
اللهم عجل لولیک الفرج

line

ای وارث تاج و تخت محمود بیا

مرآت صفات پاک معبود بیا

خلق آرزوی بهشت موعود کنند

والله تویی بهشت موعود بیا

line

نیمه شعبان سرود زندگی است

نیمه شعبان فرار از بردگی است

نیمه شعبان سلامی از خــــدا

بر همه افراد شهر بنــدگی است

ولادت حضرت مهدی (عج) بر شما مبارک

line

کاش از لطف شبی یاد ز ما می کردی

یاد از عاشق افتاده ز پا می کردی

کاش بیمار فراقت که ز پا افتاده

با نگاه ملکوتی تو دوا می کردی

یا مهدی ادرکنی

line

 نظر دهید »

تشنه باران

14 خرداد 1394 توسط گمنام

 

امروز، خورشید مهربان تر از همیشه بیدار می شود. روز از شانه های تو آغاز می شود تا جهان، بزرگی ات را ببیند؛ چون بزرگی ابراهیم خلیل علیه السلام در برابر بتانی که فرو ریختند.

ملکوت را در دست هایت به تماشا می گذارند تا رسولان بی رسالت دنیازده، بهشت را پیچیده در قنوتت به تماشا بنشینند.

جهان، خلاصه ای از لبخند توست که امامتت را تمام آبشارها قیام می کنند و جنگل ها قامت می بندند.

بزرگی؛ چون پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله . بزرگی؛ چون وحی، چون پدرانت ردای پیامبر صلی الله علیه و آله بر دوشت آواز عدالت سر می دهد و شمشیر سرْ شکافته پدر بزرگوارت علی علیه السلام ، در دست هایت مشق عشق می کند.

 

چشم هایت بوی مهربانی زهرا علیهاالسلام می دهد.

امروز، روز بزرگی توست؛ بزرگی تو بزرگ تر از تمام پیامبران است. بزرگی تو سال ها خواهد بود؛ بزرگی تو از ازل آغاز شده و با ابدیت به پایان می رسد.

خدا از امروز، تو را بزرگ تر از هر کسی می خواهد.

امروز از آن توست؛ مثل تمام فرداهای نیامده، مثل تمام دیروزها، مثل تمام روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها.

تمام فصل های سال، نامت را از بر کرده اند؛ مثل تمام درخت ها و آب ها.

امروز، روز آغاز مهربانی خداوند با دنیاست، روز مهربانی تو با جان های تشنه ما. امروز، روز آشنایی و آشتی لبخند و آینه هاست؛ روز شکوفا شدن گل های محمدی در دامنه نام شکوهمند تو. امروز، عطر گل های محمدی فراگیر می شود و باغ های عصمت، در شکوه امامتت شکوفه خواهند کرد، با نفس های معطرت.

امروز، فروردین ها از لبخند تو شکوفه خواهند داد و اردیبهشت ها با نفس هایت بهشتی می شوند.

ابدیت در تو خلاصه می شود و شادی، با لبخندت به نهایت کمال می رسد. بعد از امروز، جهان آغاز می شود؛ جهان از امروز، دوباره متولد خواهد شد.

پیش از این، نمرودها، رودهای آتش را گرداگرد زمین شعله کشیده بود؛ اما امروز با تو دنیا سربلند بیرون می آید از این همه آتش طغیان.

مانند ابراهیم خلیل، آتش ها را گلستان کرده ای. امروز، نوح، کشتی نجاتش را به دست تو می سپارد تا سینه سخت ترین توفان ها را به سمت ساحل های امن بشکافی.

ای منجی، ای یگانه منجی! از امروز، سکان هدایت بشر به دست توست. از امروز، شادی های ما آغاز خواهد شد؛ مثل غم های طولانی تو.

بر ما ببار، ای رحمت بی کران خداوند!

بر ما ببار که سال هاست کویر سینه هامان، تشنه باریدن زلال توست.

خدا كند كه بیایی….

 نظر دهید »

میلاد شبه پیغمبر

09 خرداد 1394 توسط گمنام

عکس متن ولادت حضرت علی اکبر

 

 

اکبر که گل حمیده فاطمه است / نور دل نور دیده فاطمه است

هر چند که از گلشن لیلا باشد / او لاله پروریده فاطمه است . . .

عکس متن ولادت حضرت علی اکبر

 

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

فرزانه حق، مهر جهان، بحر ولایت / آمد به جهان آیت حق، کان کرامت

آفاق معطر شده از عارض ماهش / مولود حسین آمده، اکبر، مهِ عصمت . . .

عکس متن ولادت حضرت علی اکبر

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

ای سرو بوستان ایستادگی! ای زیباترین گل باغ حسین

ای جوان رعنا و رشید حسین! ای علی را یادگار!

ای علی اکبر! ســـلام و درود بی پایان بر صورت و سیرت پیامبر گونه ات . . .

عکس متن ولادت حضرت علی اکبر

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

خورشید دل‌آرای حسین، ثانی احمد / باشد علی‌اکبر، گل فرخنده سرمد

هم‌نام علی باشد و بر فاطمه دلبر / این مظهر حق باشد و گل بانگ محمد . . .

عکس متن ولادت حضرت علی اکبر

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

در گلستان ولا لاله و نسرینی تو / شبه پیغمبر و ریحانه یاسینی تو

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

از آغوش لیلا سر زد سپیده / از بیت ثار الله سحر دمیده

فرزند على ، على آفریده …

میلادش مبارک

عکس اس ام اس و متن زیبا ولادت حضرت علی اکبر

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

این سرو قد باغ جنان است، مهِ افلاک / این جان حسین است و نبی، لؤلو لولاک

این دلبر زهرا بود و زاده لیلاست / دارد ز محمد نسب و منطق و ادراک . . .

عکس اس ام اس و متن زیبا ولادت حضرت علی اکبر

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

هنوز می آید نوای کربلایی ات از عمق میدان،

ای آفتاب غروب کرده در ظهر عاشورا! هنوز می آید غریو فریادت از بلندای آسمان،

فریادی که دژخیمان کوفی را به مبارزه می خواست و نهیبش،

رشته جانشان را از هم می گسیخت

عکس اس ام اس و متن زیبا ولادت حضرت علی اکبر

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

ای خدا جلوه و نبی مرآت / مرتضی خصلت وحسین صفات

انبیاء درجلال تو شد محو / اولیاء برجمال تو همه مات

جان اهل صلات قربانت / اشهد ان قد اقمت صلات . . .

عکس اس ام اس و متن زیبا ولادت حضرت علی اکبر

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

۱۱ شعبان سالروز تولد شبیه ترین انسان ها از لحاظ صورت و سیرت

به پیامبـر خیر و برکت محمد مصطفی (ص) است، میلاد سرو بوستان ایستادگی،

زیباترین گل باغ حسین (ع) جوان رعنا و رشید حسین (ع)

یادگار علی (ع) گلستانی از زیباترین گل های فداکاری  مبارک

عکس اس ام اس و متن زیبا ولادت حضرت علی اکبر

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

عاشقان را دلبری هست بی‌مثال / جمله‌اند شیدای آن حسن و کمال

عالمی دلخواه وصلش، کیست او / این بود آل محمد اکبر نیکو خصال . . .

عکس اس ام اس و متن زیبا ولادت حضرت علی اکبر

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

الگوى شجاعت و ادب،اکبر / در دانه فاطمى نسب،اکبر

فرزند یقین ز نسل ایمان بود / پرورده دامن کریمان بود

آن یوسف حسن،ماه کنعانى‏ / در خلق و خصال،احمد ثانى

آن شاهد بزم، سرو قامت بود / دریا دل و کوه استقامت بود

آن دم که لباس رزم مى‏پوشید /  از کوثر عشق، جرعه مى‏نوشید

از فرط عطش فتاده بود از تاب /  گردید ز دست جد خود سیراب

در راه خدا ذبیح دین گردید / بر حلقه عاشقان نگین گردید

داغش کمر حسین را بشکست / با خون سرش حناى خونین

بست دیباچه داستان حق، اکبر / قربانى آستان حق، اکبر . . .

عکس اس ام اس و متن زیبا ولادت حضرت علی اکبر

 

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

سالروز ولادت با سعادت

فرخ لقای نگارخانه عاشورا

حضرت علی اکبر ـ علیه السلام ـ خجسته باد

 

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

ماهی که همه ماه‌رخان در بر آن ماه / گردیده خجل زان همه زیبایی دلخواه

این سرو دل‌آرا ، ز کدامین چمن استی؟ / این اکبر لیلاست بدین حشمت و این جاه

عکس اس ام اس و متن زیبا ولادت حضرت علی اکبر

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

بی‏ جهت علی اکبر را پیامبر دوباره آل اللّه‏ ننامیده‏اند؛

تو بهانه این نسبت را در ظهور عینی او جست‏وجو می‏کنی، اما دلیل، در حضور غیبی اوست.

چاره‏ای نیست! تو نیز برای یافتن آن نور پشت دریاها، باید در وجود حضرتش غرق شوی!

عکس متن ولادت حضرت علی اکبر

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

آفاق منور شده از طلعت ماهی / ماهی که اصیل است و برازنده شاهی

این زاده لیلاست، بود مظهر توحید / ثانیِّ محمد بود این نور الهی . . .

عکس اس ام اس و متن زیبا ولادت حضرت علی اکبر

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

ز فرزند امیرالمؤمنین و زادهْ زهرا / شبیه روی بیغمبر ، علی اکبر آورده

به شام یازده ْشعبان عیان شد آن مه تابان / خرد گفتا حسین از ماه گردون بهتر آورده

برای شاهدین فرزند ، بر آل علی دلبند / برادر از برای عابدین و اصغر آورده

نبی‏روی و نبی‏موی و نبی‏خلق و نبی‏خوی / ز بهر شاهدین و اهل‏بیتش یاور آورده

قدش طوبی ، رخش زیبا ، دو جشم نرگسش شهلا / تو گوئی بهر یاری حسین ، بیغمبر آورده

بنازم چشم لیلی را که از سرچشمهْ عفت / برای دوستان آب حیات از کوثر آورده

 

ولادت حضرت علی اکبر, اس ام اس روز جوان

 

 

 


 نظر دهید »
  • 1
  • 2

امیرسحر خیز مدینه

این وبلاگ کاری از عاشقان حضرت ولیعصر(عج)ازحلقه صالحین شهداگمنام مسجدامام حسن مجتبی( علیه السلام)
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • حریم ریحانه
  • دوامی برای زیبایی
  • عاشق به غیرنگاه نمی کند
  • تحریم
  • گناهان
  • شکایت از نفس
  • ضداسلام
  • وقت گریه
  • ملکه....زن
  • حواست باشه!!!!!!!!!!!
  • نامه پیرزنی به خدا
  • نامه به خدا
  • زیارت نامه امام حسن مجتبی علیه السلام
  • کودکی باز سراغ پدرش میگیرد....................................
  • کودکی باز سراغ پدرش میگیرد....................................
  • آقابطلب مارا......
  • اربعین درراه است .............
  • فقط خدا......
  • اسلام علیک یا غریب الغربا
  • انتظارمادر...........................
  • خدا گریه نکن
  • یامحمد صل الله علیه واله
  • نامه ی دختری به پیامبر مهربانی ها......
  • مهدی جان.....
  • یافاطمه
  • یافاطمه
  • یافاطمه
  • یافاطمه
  • یافاطمه
  • یافاطمه
  • یافاطمه
  • یازهرا.....
  • یازهرا.....
  • نوروز فاطمی..................
  • فتوکلت علی الله
  • میانبر
  • خدا جون.......
  • ......سلامتی همه مامانا...
  • سلامتی همه مامانا.......
  • مادر
  • توهمه سنین فقط مادر
  • اقیانوس محبت
  • شکافنده علم
  • اسلام علیک یاامام هادی
  • اعمال شب آرزوها
  • یاجوادالائمه ادرکنی
  • یاامام جواد
  • دردانه امام رضا
  • سه روزآسمانی
  • سه روز برای خدا بودن

ساعت

ساعت فلش مذهبی

ذکر شمار

ذکر روزهای هفته

وصیتنامه

وصیت شهدا

خاکیان افلاکی

مهدویت امام زمان (عج)

شوخی درجبهه

مهدویت امام زمان (عج)

ثانیه شمارظهور

ابزار مذهبی وبلاگ

...////....


ابزار رایگان وبلاگ


اهنگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس